چکیده:
یکی از اوصاف خداوند که در قرآن کریم به آن اشاره شده صفت تکلم است . اندیشمندان مسلمان، در پی پاسخی مستدل به پرسش از حقیقت کلام خداوند، مباحثی را مطرح کرده اند که در این میان اندیشه فخررازی و نظریة ملاصدرا از ژرف نگری خاصی برخوردار است و نوشتار پیش رو به هدف مقایسه و ارزیابی این دو نظریه تدوین شده است. فخررازی کلام حقیقی را معانی قائم به نفس متکلم دانسته با تاکید بر غیریت این معانی از اراده و علم و حقیقت مستقل بودنشان در نفس انسانی، ایات قرآن را به عنوان بهترین اماره بر تکلم خداوند معرفی می کند. اما ملاصدرا با این تلقی که کلام، انشای چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند، اظهار می دارد که کلام الهی شامل تمام موجودات و افعال خداوند بوده و خداوند به این اعتبار متکلم است. وی در تبیین مراتب کلام الهی، عالم امر را کلام اعلی، عالم نفس را کلام اوسط و
عالم تشریع را کلام نازل خداوند معرفی می کند. با وجود اتفاق نظر فخررازی و ملاصدرا در کلام لفظی و وجود مرتبه دیگری برای کلام، اما در کیفیت و خصوصیات آن مرتبه، اختلاف نظر دارند. در این مقاله،
علاوه بر احراز جامعیت نظریة صدرالمتالهین، این نتیجه حاصل شد که منطوق برخی آیات قرآن کریم و روایات با تبیین صدرایی سازگاری بیشتری دارد.
خلاصه ماشینی:
"در چند آیه از قرآن ، خداوند، جهان آفرینش را (کلمات الله ) نامیده است :« قل لو کان البحر مدادا لکلمات ربی لنفد البحر قبل أن تنفد کلمات ربی و لو جئنا بمثله مددا »( کهف /١٠٩)؛ «و لو أن ما فی الأرض من شجرة أقلام و البحر یمده من بعده سبعـة أبحر ما نفدت کلمات الله إن الله عزیز حکیم »( لقمان /٢٩) همچنین از بعضی از اولیاء الهی، به کلمه الله یاد شده است : «إنما المسیح عیسی ابن مریم رسول الله و کلمته ألقاها إلی مریم و روح منه » ( نساء/١٧١) در حالی که براساس اندیشه فخررازی که کلام حقیقی معانی در نفس است ، علاوه بر اینکه اتصاف خداوند به این معنی از تکلم ، موجب میشود، ذات خداوند محل غیر و تغیر شود، قادر به تبین آیاتی که در آنها کلام بر غیراین الفاظ اطلاق شده را ندارند و ابهامیکه در آیات وجود دارد را حل نمیکند، همچنان که تفاسیر فخررازی از این آیات متفاوت و در عین حال ناسازگار با تحلیلی است که از معنای کلام ارائه کرده است ."