چکیده:
مسئله وجود منبسط از مهم ترین موضوعاتی است که فلاسفه اسلامی در تبیین نظام هستی شناسی خود به آن توجه ویژه ای داشته اند. ملاصدرا در پرتو اصول حکمت متعالیه مانند اصالت وجود و اعتباریت ماهیت و اختصاص جعل به وجود و همینطور تقسیم وجود به رابط و مستقل، توانست تفسیری جدید از این مساله ارائه دهد. بر این اساس واحد صادر شده -که همان وجود منبسط امکانی است- واحدی بلا ماهیت است و از این رو نحوه علم الهی به وجود منبسط تبیین درستی خواهد داشت. از سوی دیگر، با توجه به اینکه از نظر ملاصدرا ماهیات در وجودات رابط به تبع وجود موجود است، علم الهی به ماهیات موجودات به تبع وجود آنها وبالعرض خواهد بود. این مقاله سعی دارد با نشان دان اشکالات دیدگاه ملاصدرا، با طرح مبانی علامه طباطبایی نشان دهد که ایشان با علم به این مشکل، با ارائه دیدگاهی جدید به حل این مساله و تبیین علم خداوند به موجودات مقید نائل آمده است. در این دیدگاه ماهیات شان معرفت شناختی داشته و متعلق معرفت بشرای ا ند نه علم الهی و بنابراین علم الهی به وجودات مقید تعلق می گیرد و ماهیت جنبه ذهنی و مفهومی برای بشر خواهد داشت.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس ، دو سؤال اصلی وجود دارد که دستگاه فلسفی حکمت متعالیه باید پاسخگوی آن باشد: ١- با توجه به شمول و انبساطی که برای حقیقت یگانه وجود قائل است علم حق تعالی به وجود منبسط را با چه رویکردی تبیین میکند؟ ٢- از آنجا که ملاصدرا ماهیت را به تبع وجود موجود قلمداد میکند علم الهی به سایر موجودات امکانی چه توجیهی خواهد داشت ؟ ما در این مقاله ابتدا بر اساس اصول اساسی فلسفه ملاصدرا به نحوه وجود صادر نخست و ارتباط آن با حق تعالی و از سوی دیگر با موجودات دیگر میپردازیم تا به سؤالات بالا بنابر دیدگاه او پاسخ گوییم .
١. آشتیانی ١٣٨٧: ٣٤ اصالت وجود و گذار از وحدت تشکیکی وجود به وحدت شخصی وجود برای تبیین و ترسیم مسئله پیش رو میبایست به طور مختصر اصولی را بیان کنیم که ملاصدرا توسط آنها به اثبات صادر نخست و نحوه وجود و ارتباط آن رسیده است تا از این رهگذر به سؤالات مطرح شده از نظر ایشان پاسخ گوییم .
با گذر از وحدت تشکیک وجود به وحدت شخصی وجود، وجود منبسط امکانی یک وجود ظلی و واحد تشکیکی است و تمامی کثرات متقابل را شامل میشود و بر تمام وجودات امکانی شمول و انبساط دارد و از آنجا که ماهیت ندارد بنابراین ، علم حق تعالی بدون واسطه به آن تعلق میگیرد.