چکیده:
سنجشناپذیری مفهومی است که با کسانی چون تامس کوهن و پل فایرابند وارد ادبیات فلسفهی علم معاصر شد. در این میان تعابیر کوهن از این مفهوم از اهمیت بیشتری برخوردارند. بحث در باب این موضوع، با مباحث معناشناسی و روش-شناسی پیوند دارد، و مبحثی چون امکان ترجمه میان زبانها را پیش میکشد. مروری بر آثار کوهن نشان میدهد که او طی چند دهه تعابیر متفاوتی از مفهوم سنجشناپذیری میان نظریههای علمی را ارائه داده است، حال آن که غالبا او را با ایستار اولیهاش میشناسند؛ ایستاری حداکثری که سنجشپذیری پارادایمها و کلان-نظریههای علمی را رد میکند. این ایستارچالشهای بسیاری را در فلسفهی علم معاصر برانگیخته است. برخی از پژوهشگران بر این باورند که کوهن به مرور از ایستار افراطی اولیهاش فاصله گرفته و در ایستارهای متاخرترش گونهای مقایسهپذیری در میان پارادایمها و نظریههای علمی را به رسمیت شناخته است. در این مقاله با نگاهی به آثار گوناگون کوهن و با تکیه بر رویکرد هوارد سنکی، طبقهبندی جامعی از جنبهها و شکلهای گوناگون سنجشناپذیری ارائه میگردد، و سیر تحول تعابیر گوناگون این مفهوم نزد کوهن بررسی و نشان داده میشود که او در ایستارهای متاخرش سنجشناپذیری را صرفا به ترجمهناپذیری میان برخی از اصطلاحات انواع طبیعی محدود کرده است. این امر نشان میدهد که علم تجربی و روند گزینش در میان نظریههای علمی عقلانی است و امکان مقایسهی نظریه های علمی رقیب فراهم است.
خلاصه ماشینی:
"com در این مقاله با نگاهی به آثار گوناگون کوهن و با تکیـه بـر رویکـرد هـوارد سنکی ، طبقه بندی جامعی از جنبه ها و شکل های گوناگون سنجش ناپذیری ارائـه می گردد، و سیر تحول تعابیر گوناگون این مفهوم نزد کوهن بررسی و نشان داده می شود که او در ایستارهای متأخرش سنجش ناپذیری را صرفا به ترجمه ناپذیری میان برخی از اصطلاحات انواع طبیعی محدود کرده است .
در ایـن مقالـه پس از شرح مختصر هر یک از جنبه ها و شکل های گوناگون سنجش ناپذیری به بررسی سیر تغییر مفهومی آن از منظر کوهن می پردازیم تا نشان دهیم از نظـر کـوهن ، بـا همـة نقدهائی که به آموزه های او وارد است ، امکان مقایسه میان نظریـه هـای رقیـب علمـی وجود خواهد داشت .
ترجمه همیشه و ضرورتا همراه با نقصان و مصالحه است ؛ بهترین مصالحه [در میان دو زبان ] که برای منظوری مشخص انجام می پذیرد، نمی تواند بـرای اهـداف و منظورهـای دیگر نیز بهترین محسوب شود؛ مترجم توانا در ظرف یک متن واحد پیش مـی رود امـا در این مسیر به نحو کاملا نظام مندی حرکت نمی کند؛ بلکه به طور مکرر، گزینش خـود از واژه ها و عبارات را، بسته به این که از نظر او کـدامین جنبـه از مـتن اصـلی اهمیـت 39 بیشتری برای حفظ شدن دارد، تغییر می دهد.
تصویر تغییر جهان را می توان این گونه فهمید که انتقال میـان پارادایم های سنجش ناپذیر، تغییر عمده ای است که در مرجع آنها رخ می دهد؛ در نتیجه ، تعبیری که از جهان یک نظریه می توان ارائه داد بـدین صـورت اسـت کـه ایـن جهـان درباره ی مجموعه ای از هستومندهاست کـه یـک نظریـه متعهـد بـه وجودشـان شـده و 64."