چکیده:
ادراک زیباییشناختی از جمله مباحث بحثبرانگیز در حوزه زیباییشناسی جدید است که میکل دوفرن از یک منظر خاص پدیدارشناختی به بیان آن مبادرت ورزیده است. به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژه زیباییشناختی فراهم میکند که مهمترین تمایز بین این دو در ادراک است. در این مقاله تلاش داریم این تمایز را مشخص کرده و فرایند ادراک زیباییشناختی را نشان دهیم. دوفرن سه مرحله برای ادراک زیباییشناختی قائل شده است. مرحله نخست حضور است که درک همانگونه که مرلوپونتی توصیف میکند، اتفاق میافتد؛ کلی، پیشاتاملی و در بدن ما. مرحله دوم، بازنمود و خیال؛ متاثر از سارتر است. در این مرحله، ادراک تمایل دارد تا صور مفاهیم تازه پدید آمده از حضور درک شده را در اشخاص و رویدادهای قابل تمییز به صورت مادی مجسم سازد. مرحله سوم، تامل و احساس متاثر از کانت است. این تامل میتواند همدلانه و تاحدی ابژکتیو باشد، که بیشتر مرتبط به حس است تا ادراک. در این فرایند است که ادراک زیباییشناختی صورت میگیرد. از نظر وی، تماشاگر اثر هنری در ادراک اثر هنری باید این سه ساحت را همزمان درک کند. دوفرن در مرحله پایانی ادراک، یعنی احساس، یگانگی سوژه و ابژه را نشان داده است. در این جستار کوتاه، با روش توصیفی و تحلیلی سعی داریم این مراحل را بررسی کنیم.
خلاصه ماشینی:
به باور وی، اثر هنری ساختاری را برای ابژٔە زیبایی شناختی فراهم می کند که مهم ترین تمایز بین این دو در ادراک است .
این ادراک چطور ممکن است ؟ احساسی که از عمق درک سوژه ناشی می شود، اجازه می دهد به تماشاگر به عمق ابژٔە زیبایی شناختی پاسخ دهد، یعنی بیان جهان .
١ دوم ، تماشاگر در ابژٔە زیبایی شناختی به خوبی حاضر می شود و از طریق مطالعۀ بیان و کشیدن منابع احساس خود، خود را در بیان جهان درگیر می کند و با عمق ابژه یکی می شود.
٢ به این ترتیب کانت به مسئلۀ تابعیت اشاره می کند: چگونه اتفاق می افتد که ، آنچه به طور تجربی داده شده است و با توجه به قوانین کلی طبیعت ، تصادفی است ، «و فاهمه بی هیچ شکی آن را در اختیار دارد»،٣ در مقابل ضرورت فرمال شناخت و عمل تسلیم شود؟ ما باید «انطباق طبیعت در قوه های شناختی خود را مسلم بدانیم »٤ ، توافقی که اصل و اساس آن در استنتاج استعلایی یافت می شود (جایی که به نظر می رسد وابستگی تجربی پدیده ها پیامد وابستگی استعلایی آنها باشد) اما تأیید را فقط در نقد قؤە حکم می توان یافت ، جایی که اصول قؤە داوری تصدیق می کند که قؤە داوری این توافق را به عنوان اصل ماتقدم برای استفادٔە خود می پذیرد.
بنابراین ، ابژٔە زیبایی شناختی این حضور زنده شرطی برای احساس است و تا قبل از اینکه بر بدن عرضه شود خود را احساس نمی کند.