چکیده:
پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با تاملی در فلسفة هنر والتر بنیامین ، مبانی رویکرد غایت شناسانة وی به تاریخ را مورد مطالعه و واکاوی قرار دهد. زیبایی شناسی انتقادی بنیامین که خود مبنای زیبایی شناسی منفی آدورنویی است ، بر پایة عنصر تمثیل شکل گرفته است ؛ عنصری که نوع تلقی بنیامین از آن ، خـود محصول تصور خاص وی از زبان است . مفاهیم تجربه ، مکاشفه و مسیانیسم که در فلسفة هنر بنیـامین جایگاهی ویژه دارند، به گونه ای خاص با مفهوم تمثیل و نیز بـا یکـدیگر پیونـد یافتـه و در نهایـت بـا غایت شناسی تاریخی وی ارتباط می یابند. تاریخ که از نظرگاه بنیامین سراسر پوشـیده از تجربـة رنـج و شکست است ، به واسطة تمثیل در اثر هنری به بیان در می آید. اما کار زیبایی شناسی انتقادی توقـف در بیان تجربة رنج نیست ، بلکه با بیان آن قصد دارد به سوی موقعیتی آرمانی تر رهنمون شود. تمثیل کـه رگه هایی از بشارت مسیانیستی را در خود حمل می کند، همواره با اشاره ای به رنج ، قصد فراروی از آن را دارد و این همان برنامة کلی استاتیک انتقادی در گذر از فاکت ها به سوی بایسته ها است . بدین گونه است که بنیامین در نهایت ، امکان گسست تاریخی از پیوستار رنج را بواسطة تمثیل هنری میسر می داند.
خلاصه ماشینی:
زیبایی شناسی انتقادی که گاه با نظریة هنر برای هنر نیز قرابت می یابد- «بنیامین خود حتی از ایدٔە هنر برای هنر به عنوان نوعی بیان رمزآلود و عرفانی / شخصـی دفـاع مـی کنـد «۷ - طیفـی از نظریـه پردازی پیرامون امر هنری را شامل می شود که از یکسو دید ابزاری به هنر را مورد نکوهش قرار داده و از سوی دیگر افتادن در دام استاتیک کلاسیک و زیبایی شناسی اثباتی با آن تأکید صـرف بر مقولة زیبایی - آن گونه که در نزد کانت قابل پیگیری است - را نمی پذیرد.
« اما بنیامین چه چیز را در بودلر، کافکا و پروست ۲ یافت که این چنین فریاد یافتن اسب تـروآ سـر می دهد؟ بودلر که خود سرآغاز مدرنیته را در گل های شر ناقوس زده و از اندوه های آن در مـلال پاریس شروه سر می دهد، کافکا که عصر مدرن را با سرزمین محکومین تمثیل می کند که انسان به دست خود به زیر تیغ های ماشین شکنجه گری جان می سپارد و پروست که در جست و جـوی زمان گمشدٔە خویش ، در دالان های تنگ کژراهه ای سیاه فرو می لغزد، چگونه از تیرکـی در حـال سقوط نشانه ای به رهایی می نمایانند؟ بنیامین در اینجا است که به کشفی ناب دسـت مـی یابـد : رگه های یک مسیانیسم تمثیلی .
تمثیل ؛ مکاشفه و مسیانیسم مفهوم تمثیل در نزد بنیامین جایگاهی کلیدی دارد و به ویژه در نقد ادبی خود بسیار از آن بهـره جسته است ، مفهومی که بیش از همه محصول غور عمیق وی در نمایش های سوگبار آلمـانی در عصر باروک ۳ و هم چنین در آثار ادبی کافکا و بـودلر اسـت .