چکیده:
ابن عربی در عبارات بسیاری از وقوع محالات عقلی در ساحت خیال سخن می گوید. این نوشتار با بررسی و تحلیل این مسئله از دیدگاه او، به بیان دو نظر در این باره می پردازد.
نظر نخست با شواهدی از سخن ابن عربی مبتنی بر اختلاف فضاهای معرفتی و درنتیجه اختلاف موازین به کار گرفته شده در این ساحات، تقویت می شود.
نظر دوم که مورد پذیرش این پژوهش است؛ مستند به عباراتی دیگر از ابن عربی است. تعریفی که او از محالات عقلی ارائه می دهد در بحث حاضر بسیار راه گشا بوده و فتح بابی جهت راه یابی به رای صائب است. وی در پاره ای از عبارات، تحقق محال را به تصور محال معنا می کند و بدین ترتیب از وجود محال، وجود ذهنی و نه وجود خارجی آن را اراده می کند. غالب مثال هایی که برای اجتماع نقیضین و یا اجتماع ضدین ذکر می شود از نظر منطقی قابل مناقشه است. به علاوه که ابن عربی خود به صراحت از اختلاف جهات و حیثیات سخن می گوید. مطلب دیگر اینکه او حتی آن هنگام که کلامش ناظر به عرصه خیال است؛ در نظر ندارد که در این حوزه هم «وقوع محالات عقلی» را لحاظ کند و هم «عدم وقوع آن را».
خلاصه ماشینی:
محمود الغراب در الخیال عالم البرزخ و المثال که در باب اهمیت خیال و ویژگیهای آن از زبان ابنعربی نگاشته است؛ به این ویژگی مهم خیال اشاره نموده و آن را عرصهای میداند که جمیع آنچه را که عقل محال میداند مثل جمع ضدین، و حتی مدلول هر حدیث و آیهای که عقل به دلیل تعارض از ظاهر آن صرف نظر نموده است همگی در آن تحقق دارد (محمود الغراب، 1993: 20).
بدینترتیب که روشن کنیم که اگر ما باشیم و عبارات ابنعربی؛ آیا باید حکم به تحقق محالات عقلی در قلمرو ورای عقل داد؟ بهطور خلاصه به دنبال یافتن پاسخ برای این پرسش هستیم که: آیا ابنعربی وقوع محالات عقلی را در عرصة خیال میپذیرد؟ در اینجا دو نظر قابل طرح است: نظر نخست (تحقق محالات عقلی): همانگونه که پیشتر آمد برخی موافق با منطوق بسیاری از عبارات ابنعربی، پاسخ مثبت به پرسش مذکور داده و خیال را عرصة وقوع محالات عقلی میدانند.
او به بهانههای مختلف هرجا سخن از خیال یا طور ورای عقل به میان آمده است؛ به بیان این ویژگی مهم که تنها در این ساحت وجود دارد میپردازد که به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میشود:«فان قوه الخیال ما عندها محال اصلا و لا تعرفه ...
در پژوهش حاضر به این نظر میرسیم که ابنعربی آنگاه که از وقوع محالات عقلی و یا از اجتماع تناقض یا اجتماع ضدین در قلمرو خیال سخن میگوید مرادش آن چیزی نیست که در عرف اهل فلسفه و منطق از این تعابیر فهم میشود.