چکیده:
در این مقاله ضمن تبیین اخلاق خاص قرآن که می توان آن را «اخلاق عرفانی قرآن» نامید، تطبیق آن با عرفان به ویژه عرفان عملی صورت گرفته است. علامه طباطبایی ذیل تفسیر برخی آیات قرآن از سه نوع اخلاق «مادی- فلسفی»، «عام انبیا» و «خاص قرآن» نام برده و نوع اخیر را مخصوص اسلام و غیر مسبوق به سابقه معرفی نموده است. با تامل در ماهیت، مبانی و اهداف این نوع اخلاق، مشاهده می گردد که تشابهات فراوانی میان آن و عرفان عملی وجود دارد. ازاین رو این پژوهش با بیان ماهیت اخلاق خاص قرآن، آن را با عرفان نظری و عملی نیز تطبیق خواهد داد؛ زیرا این دو در مبانی، روش ها و اهداف بسیار با یکدیگر همخوانی دارند.
خلاصه ماشینی:
2. مبنای حبی مقهور بودن انسان و تسلیم بودن او دربرابر قهر و جبر الاهی به این معنا نیست که وی چارهای جز پذیرش آن ندارد؛ بلکه تن دادن به حاکمیت و ولایت الاهی، نوعی انتخاب حسابشده و از روی معرفت عمیق به خداوند و نیز از سر محبت و عشق به آن کمال مطلق است.
و یا میرزا احمد آشتیانی میگوید: در عرفان اسلامی که «بر توحید ناب» استوار است در بخش اصلی و بنیادین خود یعنی عرفان عملی که از جنس سیر و سلوک آنهم روشمند، نظامدار و مبتنیبر یک دیالکتیک جامع و کامل است در پی آن است که انسان را «خداخو» نماید و سالک در پرتو سلوک الیالله و در سایة معرفت اجمالی به خدا و محبت الهی و عبودیت دربرابر معبود مطلق بتواند به معرفت تفصیلی، آنهم «معرفت شهودی» خدای سبحان راه یابد و عرفان تبیین مسیر و بسترهای رسیدن عارف به توحید محض است (رک: آشتیانی، 1386: 180).
از آثار فوق و نیز برخی کتب دیگر که مبنای تبیین مراحل عرفانی را آیات قرآن کریم قرار دادهاند میتوان استنباط کرد که سیر و سلوک عرفانی در نظر آنان با آنچه در این جستار، اخلاق خاص قرآن نامیده شده، هماهنگی دارد؛ چرا که آنان با استفاده از آیات قرآن، منازل و مراحل عرفانی را ترسیم نموده و با برداشتهای خاص خود که نوعی تفسیر و تأویل عرفانی است، آنها را تبیین نمودهاند.