چکیده:
بررسی متون ادبی از منظر روایتشناسی میتواند موجب شناخت بیشتری از ابعاد گوناگون متن گردد و لایههای پنهان آن را برای خواننده آشکار سازد. طوطینامه یکی از مشهورترین کتابهای داستانی در ادبیات فارسی است که ضیاء نخشبی آن را در قرن هشتم بر اساس قصههایی که ظاهرا اصلی سانسکریت داشته، به نثر سادة فارسی بازنویسی کردهاست. در مقالة حاضر، بر اساس نظریة روایی ژنت این متن تحلیل و بررسی شدهاست. در این متن، با یک راوی برونداستانی(نویسنده) و یک راوی درونداستانی(طوطی) مواجه هستیم و بیشترین میزان مشارکت در امر روایتگری بر عهدة راوی درونداستانی است. کانونیشدگی و کانونیگری در این متن، از دو جنبة راوی برونداستانی و راوی درونداستانی بررسی شدهاست. در طوطینامه با زمانهای تقویمی روبهرو نیستیم و زمان عموما به صورت کلی مطرح میشود.در برخی از بخشهای متن، نویسنده با حذف و کوتاه کردن برخی توصیفات، سعی در فشردهسازی زمان دارد و نیز در روایتهای طوطینامه ترتیب زمانی حوادث رعایت شدهاست. مکان در طوطینامه به دو صورت مکانهای کلی و مکانهای خاص بیان شدهاست. از منظر اندیشه و فضای فکری، در طوطینامه با یک اندیشة غالب روبهرو هستیم و متنی تکصدا داریم و هنگامی که رفتاری در تضاد با اندیشة حاکم در متن، از سوی یکی از شخصیتها سر میزند، منجر به سرکوب و نابودی وی میشود.
Narratological study of literary works could lead us to gain a better understanding of the hidden layers of works through exploring more components and aspects of them. Tooti Nameh is one of the most famous works in Persian literature which is translated from Sanskrit into simple Persian by Ziae Nakhshsabi in the 14th century. The present study aims at an analytical exploration of the work based on narrative theory of Gerard Gennete. The work has both intradiegetic (writer) and extradiegetic narrators (parrot) while the latter plays the bigger part in narrating. The book is studies for Focalization and focalizer from the two perspectives of intradiegetic and extradiegetic narrator. In Tooti Name, we don’t see specific calendar time, but instead a general sense of time. Similarly, places are presented in specific and general senses. Tooti Name has a unique voice, as a dominance ideology runs through the story, and any unconventional behavior from characters will result in their suppression and inexistency. Writer of the book tries to compress the time through elimination and shortening of some of the descriptions.
خلاصه ماشینی:
در تمام این آثار، با یک راوی کلی برون داستانی مواجه هستیم کـه ایـن راوی عمدتا از شخصیت های داستان نیست و فقط در حکم ناظری کلـی اسـت کـه بـر همـه چیـز نظارت میکند و از تمام وقایع مطلع است و در حکایـت هـای آورده شـده در میـان داسـتان اصلی میتوان شاهد حضور گونه های مختلف راویان بود.
راوی برون داستانی، همان نویسنده است کـه گـاهی در متن حضور پیدا میکند و اندیشه های خود را بـازگو مـیکنـد و گـاهی از زبـان یکـی از شخصیت ها درونی است و خود را برای مخاطب بیان میکند.
گاهی راوی برون داستانی از زبان شخصیت های داستان ، بیت و یا ابیاتی را مـیآورد کـه این بیت ها دقیقا بـا موضـوع مـورد بحـث همـاهنگی دارد و در حکـم نصـیحت و یـا پیـامی اخلاقی برای خواننده نیست ، بلکه نظر و رأی گویندٔە آن است : «او را بکشند و خون او بدین طلی کنند، این پختگی فراهم آید و این جراحت مندمل گردد که خمار خمر هم از تجرع دفع شود و زهر افعی هم به سوختن افعی فرونشیند؛ الحدید بالحدید یفلح : تــداویت مــن لیلــی بلیلــی و حبهــا کمـا یتـداوی شـارب الخمـر بـالخمر» (همان : ٤٧).
البته در قسمت هایی از داستان ، خجسته سخنانی به زبـان مـیآورد کـه در ایـن زمان ، روایت شنوی دیگری در متن در نظر گرفته شده است که همان طوطی است .