چکیده:
کنترل تسلیحات خصوصاً در زمینه موشک در دوران جنگ سرد مبتنی بر روابط قدرت بین دو ابر قدرت بود و دو ابر قدرت برمبنای مفهوم ثبات راهبردی تعاملات خود در حوزه موشک را تنظیم میکردند. پایان جنگ سرد به منزله ظهور بازیگران جدید در عرصه بینالمللی و نقش آفرینی آنها در تعاملات بینالمللی بود.در نتیجه، رویکردهای کنترل تسلیحاتی نیز برای انطباق با شرایط جدید تغییر کردند. از این رو، این سوال مطرح میشود که با توجه به تغییر در نظام بینالملل و ظهور چالشهای جدید، رویکردهای کنترل تسلیحات در حوزه موشک با چه تغییراتی مواجه شدهاند. این مقاله معتقد است رویکردهای کنترل تسلیحات در زمینه موشک بعد از پایان جنگ سرد به منظور پاسخگویی به چالشهای جدید از حوزه محدود دولت محوری و روابط بین دو ابرقدرت به سمت جامعنگری حرکت کردند که در آن بر سه اصل اعتمادسازی، شفافسازی و پادمانسازی تاکید میشود. این مقاله برای تبیین این موضوع ابتدا به بررسی تحول نظری در رویکردهای کنترل تسلیحات میپردازد. در بخش دوم چالشهای ناشی از موشک مورد بررسی قرار میگیرد و در نهایت روند حرکت رویکردهای کنترل تسلیحات در زمینه موشک مورد بررسی قرار میگیرد.
The arms control, in the Cold War period, was based on the power relations between the two superpowers. They set up their interactions based on strategic stability in the missile field. New actors emerge post-Cold War and they play significant role in the international system. As a result, arms control approaches also changed to adapt to the new conditions. The question arises here as to what changes have been made to the approaches regarding missile control in light of the change in the international system and the emergence of new challenges in missile area? This paper maintain that arms control approaches after the end of the Cold War, in response to new challenges from the narrow government-oriented field and the relationship between the two powers of domination, focused on three principles of confidence-building, transparency, and safeguards. This paper first examines the theoretical evolution in arms control approaches. The second part examines the missile challenges and ultimately examines the trend of evolutions in arms control approaches in the missile area.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله معتقد است رويکردهاي کنترل تسـليحات در زمينـه موشـک بعد از پايان جنگ سرد به منظور پاسخگويي به چـالش هـاي جديـد از حـوزه محـدود دولـت محوري و روابط بين دو ابرقدرت به سمت جامع نگري حرکت کردند که در آن بـر سـه اصـل اعتمادسازي، شفاف سازي و پادمان سازي تاکيد ميشود.
از اين رو اين سـوال را مطـرح ميکند که با توجه به تغيير ماهيت نظام بين الملل بعد از جنگ سـرد رويکردهـاي کنتـرل تسليحات براي مقابله با اشاعه موشک بالستيک چه تغييري کرده است ؟ ايـن مقالـه نشـان خواهد داد رويکردهاي کنترل تسليحاتي براي مقابله با موشک بعد از جنگ سرد از رويکرد دولت محوري و دو جانبه و تاکيد بر موضوع خاص به سمت رويکرد جامع و مبتني بـر سـه اصل شفاف سازي، پادمان سازي و اعتمادسازي حرکت کرده است .
بدين صورت که همزمان با تغيير بازيگران دخيل در اشـاعه از بـازيگران دولتـي بـه غيـر دولتي و از موشک بالستيک به سلاح هاي سبک (دوش پرتاب ) شيوه مقابله نيز تغيير پيدا ميکند و از طريق رويکردهاي دولتي با حضور تعداد محدود کشورها بـه سـمت رويکـرد جامع نگري حرکـت مـيکنـد کـه در آن بـر سـه اصـل ، اعتمادسـازي، شـفاف سـازي و پادمان سازي با حضور همه بازيگران دخيل تاکيد مـيگـردد.
رويکرد شفاف سازي و اعتمادسازي: کـردار نامـه لاهـه ( Huge Code of (Conduct against Ballistic Missile Proliferation -HCoC کردار نامه لاهه اولين تلاش براي ايجاد يک هنجار بين المللي براي مقابله با اشـاعه موشک متناسب با شرايط جديد بود.