چکیده:
این مطالعه با تأکید بر مفهوم طبقه، انواع سرمایه و بازتولید فرهنگی، رابطۀ میان تقدیرگرایی و طبقۀ اجتماعی (334 نفر از سرپرستان خانوار شهر اصفهان) را با استفاده از روش پیمایش و نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بررسی کرده است. نتایج نشان میدهند رابطۀ معکوس میان طبقۀ اجتماعی و میزان تقدیرگرایی وجود دارد؛ به عبارت دیگر، طبقات پایینتر، تقدیرگراتر هستند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز نشان دادند مؤلفههای سرمایۀ فرهنگی (بهعنوان مهمترین شاخص طبقۀ اجتماعی) و پس از آن سرمایۀ اقتصادی، بیشترین واریانس مربوط به تغییرات مفهوم تقدیرگرایی را تبیین کردهاند. علاوه بر این، نقش سرمایۀ فرهنگی و توزیع نابرابر آن در بین طبقات اجتماعی (بالابودن میانگین آن در طبقات بالا) و تفاوت زیاد نمرات تقدیرگرایی (بالابودن میانگین آن در بین طبقات پایین) در هر دو معنا نشان میدهد الگوی تحرک فرهنگیبهطور نسبی در طبقۀ متوسط وجود دارد و بیشتر الگوی بازتولید فرهنگی در طبقات اجتماعی حاکم است.
This study emphasizes the concept of class، capital and cultural reproduction، the relationship between fatalism and social category (334 out of the heads of households in Isfahan) using surveys and multistage cluster sampling was conducted. The results show that there is an inverse relationship between social class and fatalism. In other words، the lower classes are more fatalist. Regression analysis also showed that the components of cultural capital (as the most important indicator of social class) and after the economic capital، have been able to explain most of the variance related to changes in the concept of fatalism. In addition to the unequal distribution of cultural capital and between social classes (high average in the upper classes) and the big difference between fatalism (high average among the lower classes)، Both concept، shows that، cultural mobility relatively existed for middle class and between social classes،there is more cultural reproduction.
خلاصه ماشینی:
"پژوهش همچنین بهدنبال پاسخگویی به پرسشهای ویژهای است، مانند اینکه، آیا بین طبقۀ اجتماعی و میزان تقدیرگرایی، رابطه وجود دارد و کدام یک از مفاهیم بازتولید فرهنگی یا تحرک فرهنگی با توجه به نقش سرمایۀ فرهنگی، این رابطه را تأیید میکنند؟ پیشینه، چارچوب نظری پژوهش و پرسشهای عمدۀ پژوهش روند حرکت به سمت طرح مباحث نظری پژوهش، مستلزم گذر از برآیند پیشینۀ مطالعات انجام شده است که در چند محور، خلاصه میشود: اول، مفهوم طبقه و رویکرد خاص سنجش آن که در پژوهش حاضر با استفاده از طرح انواع سرمایه بهصورت مؤلفههای تشکیلدهندۀ طبقۀ اجتماعی طرح شده است.
بهطور خلاصه بر اساس مدل بازتولید فرهنگی بوردیو و مدل تحرک فرهنگی دیماجیو و برآیند مطالعات نظری پژوهش بسط داده شده است ساز و کار بازتولید بهصورت گزارههای زیر بحث و سنجش شدهاند: بازتولید فرهنگی سرمایۀ فرهنگی در بین طبقات مرفه، بیشتر و درمقابل، میزان تقدیرگرایی پایینتر باشد.
(رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) سنجش مفهوم بازتولید: مفهوم بازتولید اجتماعی و فرهنگی بهصورت یکی از مفاهیم عمده در مباحث نابرابری اجتماعی مطرح هستند؛ اما در این پژوهش با استفاده از رابطه میان سه نوع سرمایۀ اقتصادی، سرمایۀ فرهنگی و اجتماعی بهصورت چند پرسش و در قالب دو مدل تحرک فرهنگی دیماجیو و بازتولید فرهنگی بوردیو با استنباط از نمرات شاخص و میانگین انواع سرمایه و ارتباط آنها با میزان تقدیرگرایی در میان طبقات اجتماعی بررسی و سنجش شده است."