چکیده:
در این نوشتار، نگاه ارسطو به عقل را در دو مبحث نظریه شناخت و نفس بررسی می کنیم. در نظریه شناخت گفته خواهد شد که مکانیسم شناخت نزد ارسطو چهار مرحله دارد؛ حس، یادآوری، تجربه و کلی. کلی نزد ارسطو همان شناخت عقلی است که منتزع و برگرفته از سه مرحله پیشین است؛ بر همین اساس است عبارت معروف منقول از ارسطو که «من فقد حسا فقد علما». در مبحث نفس ضمن تبیین معنای نفس نزد ارسطو، عقل به عنوان قوه ای از نفس شناخته می شود که عهده دار تمامی مراحل چهارگانه شناخت است. در پایان درباره عقل منفعل و فاعل به تفصیل بحث خواهد شد و تفسیر مشهور از عقل فعال به عنوان عقل مفارق از انسان نقد خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
اما نظر" ارسطو که به حق بزرگترین اندیشمند جهان باستان است و نیز غول اندیشه (گفته های مارکس ) نامیده شده است "(خراسانی، ص ١١٥) طبعا برای ما از اهمیت بسیاری برخوردار است ، "چرا که فلسفۀ ارسطو را می توان نتیجه و شکل کامل شدة همۀ بینش واندیشۀ فلسفی یونان از آغاز تا دوران ارسطو دانست "(همان ، ص ١٢٨)، بنابراین در این نوشتار میکوشیم تا نگاه او به عقل از ساحت معرفت شناختی را تبیین کنیم .
یعنی نفس انسانی است که توان فهم و شناخت دارد و همین توان به عقل تعبیر میشود و طبعا نظر بر این است که نفوس نباتی و حیوانی فاقد آن هستند .
بر این اساس عقل فعال علت فاعلی برای معقولات و فعلیت یافتن عقل منفعل تلقی شده است بنابراین برخی از مفسران ارسطو مانند اسکندر افرودیسی، فارابی ، ابن سینا و ابن رشد عقل فاعل یا فعال را وجودی مطلق و بالفعل و قبلی و خارجی دانسته اند و برخی دیگر به وحدت عقل قایل شده اند که دارای دو ساحت قوه و فعل است (داودی ، ص ٨٩).
دراینجا ارسطو طبق نظریۀ کلی ماده و صورت یا قوه و فعل خود که بر اساس آن هر قوه ای برای فعلیت یافتن نیاز به علت فاعلی دارد، بیان میدارد که واجب است در نفس نیز قایل به چنین فصول ممیزی باشیم .
بنابراین اگر قرار باشد در مبحث عقل ، برای عقل منفعل و عقل فاعل ساحت وجودی دوگانه و متمایز (تمایز وجودی ) قایل باشیم باید دربارة قوه و فعل و ماده و صورت نیز به چنین تمایزی قایل شویم .