چکیده:
امید از جمله موضوعاتی است که همواره مورد توجه ادیان و مذاهب اخلاقمحور، بوده است. در آموزههای قرآن و روایات، ابعاد مختلف این مسئله با واژگانی چون، رجا، امل، تمنی و طمع، مورد بررسی قرار گرفته است. امید بهمعنای داشتن انتظار مثبت برای رسیدن به هدف و دارای حداقل چهار مولفه اصلی: اهداف، باور به اسباب و علل، توکل به خدا و تلاش است. مهمترین یافتههای مقاله حاضر آن است که در آیات قرآن هدف، دستیابی به قرب الهی و مقام خلافت الهی است و تهذیب نفس، افزایش شوق و محبت به خدا و اصلاح و تربیت و صدور اعمال نیک از پیامدهای امید، در آموزههای اسلامی و آیات قرآن دانسته میشود. انسانی که از فقدان معنا در زندگی رنج میبرد و امور زندگی مادی او را ارضا نمیکند، فقط اعتقاد به مبدا هستی و امید به رحمت بیانتهای او و لقای پروردگار، روزنهای در دل او میافکند که تسلیبخش روح خسته و آزرده او میگردد و هیچگاه در فراز و فرودهای زندگی احساس تنهایی نمیکند.
خلاصه ماشینی:
باور به اسباب و علل بر اساس منطق قرآن انسان بهطور فطري آنچه را خير و مطلوب بوده و باعث کمال او شود دوست داشته و در صدد دستيابي به آن بر ميآيد: «وَاِنَّهُۥ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدٖیدٌ» (عاديات / 8) اين علاقه و محبت، اميد به خير و کمال را در فرد برميانگيزد، اما دستيابي به خير و کمال مستلزم وجود شرايطي است که برخي از آنها در اختيار انسان و برخي از دايره قدرت و اختيار انسان خارج است، از اينرو مسيرهاي رسيدن به اهداف گاهي از طريق اسباب مادي فراهم ميشود که «سنت خدا بر اين قرار گرفته که امور از طريق اسباب مادي جريان داشته باشد»، (مجلسي، 1403: 2 / 90) البته در اين صورت نيز براساس جهانبيني توحيدي، موثر حقيقي خداست و همه تلاش انسان در دستيابي به اهداف دنيوي و اخروي از طريق اسباب مادي نيز بايد با انگيزه الهي و در پرتو رعايت حدود الهي محقق خواهد شد، اما در بسياري از موارد که اميد انسان از اسباب ظاهري قطع ميشود، انسان براي رسيدن به اهداف خود مسيرهاي فرامادي و معنوي را جستجو ميکند، علامه طباطبايي در ذيل آيه 53 سوره نحل مينويسد: همه انسانها حتي انسانهاي بيدين و منکر خدا، در هنگام مواجهه با مصائب و سختيها که اميد انسان از هر جا و از همه اسباب ظاهري قطع ميشود، به درگاه الهي استغاثه و تضرع ميکند، خود دليل بر اين است که ما فوق اين اسباب قطعشده سببي است که حوادث بزرگ نميتواند آن را قطع کند و آدمي به هيچ وجه از آن بريده نيست و سببي است که زوال، فنا، سهو و نسيان نميپذيرد و اين امر فطري بوده و با مراجعه به وجدان حاصل ميشود.