چکیده:
یکی از مسائل بنیادی و چالشبرانگیز معاد، کیفیت رابطه پاداش و مجازات الهی در جهان دیگر است. در باره اعتباری یا حقیقی بودن مجازات و پاداش الهی در میان مفسران سه دیدگاه متفاوت وجود دارد. در این مقاله برای رسیدن به پاسخ صحیح و روشن شدن حقیقت و صحت و سقم دیدگاهها، در مرحله نخست به پیشینهشناسی موضوع بهویژه در تفاسیر اشاره شده است. آنگاه به بیان دو دسته آیات درباره چگونگی پاداش و کیفر اعمال ـ که گروهی بیانگر تکوینی و حقیقی بودن و گروه دیگر بیانگر اعتباری و قراردادی بودن آن است ـ همراه با تفسیر اجمالی آنها، پرداخته شده است. سپس دیدگاه معتقدین به تکوینی بودن رابطه اعمال و پاداش و کیفر و ادلّه آنها و شبهات مخالفان این دیدگاه مطرح گردیده است و نظریه معتقدان به اعتباری بودن رابطه و ادلّه آنها گزارش شده است. در پایان دیدگاه احتیاطیها، طرح و با دلایل و مستندات کافی تقویت گردیده و مکانیزمی برای حل ناسازگاری ظاهری آیات ارائه گردیده است.
خلاصه ماشینی:
آیات تجسم اعمال، رابطه پاداش و مجازات، صورت باطني اعمال طرح مسئله جاي هيچگونه شک و ترديدي نيست که بر اساس بينش قرآني، خداي متعال براي کساني که مرتکب جرم و جنايت و گناه گردند، مجازاتي را در نظر گرفته است و همچنين براي صاحبان ايمان و عمل صالح، پاداشهايي را مقرّر کرده است؛ بهعبارتي، بين ايمان و عمل صالح و سعادت اخروي و از سوي ديگر بين کفر و عصيان و عذاب اخروي، رابطه ناگسستني وجود دارد، اما کيفيت اين رابطه در آيات قرآن بهصورت روشن و واضح بيان نشده است.
در اين ميان گروهي از مفسّران و انديشهوران معاصر، همچون کمپاني، سيد جلالالدين آشتياني، مکارم شيرازي، جعفر سبحاني و مصباح يزدي، راه احتياط را در پيش گرفته و معتقد به حجيت هر دو دسته آيات قرآن شدهاند و بر اين باورند که پاداش و کيفر الهي به دو صورت خواهد بود؛ برخي به شکل قراردادي اعمال خواهد شد و بعضي ديگر نتيجه طبيعي اعمال و به شکل تجسم اعمال رخ ميدهد.
(طباطبايي، 1374: 20 / 583) ـ «لَقَدْ كُنْتَ فٖی غَفْلَةٍ مِنْ هٰذاٰ فَكَشَفْناٰ عَنْكَ غِطآٰءَكَ فَبَصَرُكَ الْیَوْمَ حَدٖیدٌ» (ق / 22) علامه طباطبايي ذيل اين آيه مينويسد: به جان خودم سوگند، اگر در قرآن کريم درباره اينکه کيفر عين اعمال دنيا است، هيچ آيهاي نبود به جز اين آيه، کافي بود؛ زيرا لغت «غفلت» در موردي استعمال ميشود که انسان از چيزي که پيشروي او و نزد او حاضر است، بيخبر بماند، نه در مورد چيزي که اصلاً وجود ندارد و بعدها موجود ميشود، پس معلوم ميشود زندگي آخرت در دنيا نيز هست، اما پردهاي ميان ما و آن حائل شده است.