چکیده:
تحقق وحدت جهان اسلام از نخستین قرون هجری, دغدغه اصلی بزرگان و
اندیشمندان جهان اسلام بوده است. این موضوع در دوره معاصر و به خصوص پس از
انحلال خلافت عثمانی بیش از پیش جلب توجه نموده و امروزه نیز با وقوع تحولات
اخیر» نقش آن برجسته گردیده است. این مقاله در صدد است از یک سو با بررسی
اجمالی روند تاریخی و برخی از مهمترین نظریات مطرح شده در دوره زمانی مصادف
با فروپاشی خلافت عثمانی» به خصوص اندیشه «رشیدرضا» و از سوی دیگر با بررسی
دقیقتر نظریه و ایده خاص «سنهوری» در اینباره» مقدمات لازم را برای بررسی روند
اندیشهای این موضوع فراهم آورد. در این راستا این مقاله با رویکردی توصیفی» بر
تشریح ایده سنهوری در باب خلافت., و به خصوص نظریه او در مورد «جامعه ملل
شرق (اسلامی)» متمرکز شده و سعی میکند تطور و تحول رخ داده در نقش خلافت
در تحقق وحدت جهان اسلام را تبیین کند.
با توجه به بررسی صورت گرفته پیرامون نقش خلافت در تحقق وحدت اسلامی در
اندیشه رشیدرضا و سنهوری میتوان گفت که در نظریه سنهوری شاهد یک نقطه عطف
در روند فکری وحدت اسلامی هستیم؛ به این صورت که در اندیشه سنهوری در یک
بازسازی تئوریک، تحقق وحدت جهان اسلام به تحقق جامعه ملل شرق (اسلامی)
منوط میشود. در این ایده هرچند همچون نظریه رشیدرضا، خلیفه به عنوان عاملی
وحدتبخش در جهان اسلام نقش ایفا میکند اما نقش عمده به یک سازمان بینالمللی
واگذار شده است.
خلاصه ماشینی:
"در نظر آنان امپراطوری روم مقدس قابل مقایسه با خلافت اسلامی است و تقسیم اروپا در اواخر قرون وسطی به دولتهای مستقل همچون تجزیه جهان اسلام و شکلگیری ملیگرایی در شرق است، از این رو این ملیگراییها همچون غرب باید رشد کند و پس از طی مراحل نهضت ادبی و علمی و شکلگیری و قوام تشکیلات و زبانهای ملی، مقدمات تشکیل اتحادیهای بین آنها فراهم گردد(سنهوری، پیشین، ص322 ـ 323).
سنهوری با ایده جامعه ملل اسلامی توانسته است بین دیدگاه دو دسته از متفکران اسلامگرا که یکی (همچون رشیدرضا) بر تشکیل یک دولت متمرکز واحد بر محوریت خلیفه معتقد است و دیگری (همچون کواکبی) بر تشکیل و استقلال دولتهای مسلمان و وحدت فرهنگی امت اسلامی نظر دارد، نظریه بینابینی را ارائه نموده و نقطه عطفی در روند فکری و تئوریک وحدت اسلامی در جهان اسلام ایجاد نماید، زیرا در ایدهای که سنهوری برای وحدت جهان اسلام مطرح میکند، بدون آنکه نیاز به ادغام دولتهای اسلامی و تشکیل یک دولت فراگیر باشد، از یک سو با تشکیل هیأت شئون دینی که در رأس آن خلیفه قرار دارد وحدت فرهنگی و مذهبی امت اسلامی محقق میشود و از سوی دیگر، با تشکیل جامعه ملل اسلامی که خلیفه میتواند رئیس مشروع آن باشد وحدت سیاسی بین آنها شکل خواهد گرفت و از آنجایی که در رأس هر دوی آنها خلیفه با صفات خاص خود قرار میگیرد که قدرت دینی و دنیوی در اختیار اوست، همسویی بین این دو نهاد ایجاد گردیده و وحدت جهان اسلام محقق خواهد شد."