چکیده:
یکی از رویدادهای مهم از آغاز هزاره جدید میلادی تغییر گسترده در معادلات قدرت در عرصه بینالمللی بوده است. در این میان، در مقایسه با سایر قدرتهای نوظهور منحنی تحول قدرت چین و ظهور آن بیشتر در مرکز توجه بوده است. چین با جمعیت زیاد و منابع انسانی فراوان و اتکا به سرزمین گسترده از دوران باستان تا به امروز همواره یک قدرت بزرگ و پایه تمدنی بوده است. این مقاله با هدف بررسی ابعاد قدرت چین و چالشهای فراروی آن هویت را پایه منافع و قدرت دانسته و از این رو به دنبال ارائه پاسخ به این سوال است که مهمترین چالشهای هویتی فراروی کنش چین به مثابه یک قدرت نوظهور کداماند؟ این مقاله با بهرهگیری از روش توصیفی – تبیینی برای تحلیل، معتقد است که این چالشها در سطوح ملی و بین المللی از یکدیگر متمایز میشوند. یافته های این مقاله نشان میدهند در حالی که در سطح ملی تعارضات هویتی در ابعاد اقتصادی (هویت سوسیالیستی دولت محور و هویت سرمایهداری بازارمحور)، قومی (وجود اقلیتهای قومی متعدد و نسبت آن ها با قوم اکثریت هان) و سیاسی (شکافهای حزبی حول سیاستگذاری داخلی و خارجی و پایگاه طبقاتی) به عنوان چالش هویتی فراروی قدرت چین شناخته میشوند در سطح بینالمللی و منطقهای تکثر هویتهای بینالمللی چالش عمده هویتی محسوب میشود.
خلاصه ماشینی:
با وجود این که بررسی مولفه قدرت نهادی در کنار قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی نشان میدهد که ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ در آینده امری اجتناب ناپذیر است اما نباید از یاد برد که در عصر جهانیشدن صرفا مولفههای ایجابی و جایگاه بین المللی در تلقی از یک کشور به عنوان قدرت نوظهور ملک نیست بلکه شرایط داخلی و توانایی آن کشور در حل چالش های چندگانه داخلی، منطقه ای و بین المللی که / در قالبهای متعدد هویتی بروز یافتهاند که در این تثبیت موقعیت موثر است.
اگرچه شاخصهای موجود در بخشهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و نهادی جمهوری خلق چین نشان میدهد که این کشور به ناگزیر در آینده نظام بین المللی نقشی فراگیر خواهد داشت اما وجود چالش های هویتی در عرصههای گوناگون و متاثر شدن منابع قدرت از این چالش ها تا حدی چشم انداز قدرت در حال ظهور چین را با ابهام مواجه میکند.
از دید آنها، این رویکرد میتواند بیش از سایر هزینهها به افزایش وزن و جایگاه بین المللی چین و در نتیجه قدرت آن کمک کند و آن چیزی که در این میان اهمیت بیشتری دارد توجه مقامات سیاست خارجی چین به بهره گیری از فرهنگ سنتی و فلسفه چینی )با تاکید بر محورهایی همانند صلح و همکاری، اخلق، سنت و آداب و رسوم و خیرخواهی( برای به دست آوردن سهمی بیشتر در شکل دادن به هنجارهای بین المللی است.