چکیده:
چارچوب انتولوژیکی معنی مثالی1 در فلسفة هوسرل، بنیادی صرفنظر نکردنی بهمنظورتوصیف پدیدارها چون اعیان تجربه، معنیداری زبان و نیز عینیت این مقومات است که از طریق تقلیل مسلم گرفته میشود. در مقابل معنی برای ویتگنشتاین چیزی جز صورت منطقی جمله نیست که در نسبت میان ساخت جمله و تصویر آن و نیز در نسبت آن دو با وضع واقع تحلیل میشود. بنابراین تفکر و نیز اندیشه به اعتبار زبان تحصیل می شود که شرح مبسوط آن در این مقاله آمده است.
مفهوم هوسرل از معنی از رهگذر پدیدارشناسی کالیفرنیا در تفسیر فرگهای از تئوری هوسرل آرام گرفت. این تفسیر به موجب نوشتههای پر قدرت فلاسفة تحلیلی بهطور خاص ویتگنشتاین شکست میخورد، آنطور که ما بهطور مشروح به آن خواهیم پرداخت. ما نشان میدهیم که این نوشته ها بر ارتباطناپذیری منولوگ کاملاً صامت درونی تاکید دارند تا مفهوم هوسرل از معنی و عینیت اعمال معنی را ناموثر و بی اعتبار نشان دهند. در این مقاله، اولین بار، تئوری انتظار در مفهوم ویتگنشتاین با مفهوم او از قاعده ـ پیروی و تعالیم پیشمتعین پیوندزده میشود. سپس به چگونگی تأسیس گزارههای حامل انتظار در نسبت با گزارههای اخباری بر پایة تعالیم پیشمتعین میپردازد.
خلاصه ماشینی:
پژوهشی در معنا از چشم انداز پدیدارشناسی هوسرل در سنجش با ویتگنشتاین غلامعباس جمالی( چکیده چارچوب انتولوژیکی معنی مثالی1 در فلسفة هوسرل، بنیادی صرفنظر نکردنی بهمنظور توصیف پدیدارها چون اعیان تجربه، معنیداری زبان و نیز عینیت این مقومات است که از طریق تقلیل مسلم گرفته میشود.
با وجود آن، ارجاع معنی به عین به روش فرگه یا تأکید بر حکایتگری زبان (دامت،1392 : 57) سبب شد تا دیدگاههای فلسفی آنها و بهطور خاص تا آنجا که به معنا مربوط است از هم واگرایند تا به آن حد که بتوان آنها را متعارض خواند، آن طور که هرتلاشی برای بیان نوعی وحدت میان آنها به شکست قطعی میانجامید.
همچنین به دلیل وجود چنین محتوایی است که هوسرل میتواند از نفوذ آگاهی در همه جنبههای ممکن یک عین سخن بگوید و مجددا به اعتبار چنین محتوایی است که او در حقیقت میتواند هر عمل قصدی را چون یک من میاندیشم از یک جنبۀ خاص از یک شئ معرفی کند و نیز اشاره کند که محتوای اعمالی چند میتواند«x قابل تعین در معنی نوئماتیک»3 چون هستۀ بنیادی شئ باشد آن طور که شئای در اعمال چند التفاتی بیشتر و بیشتر متعین شود (نک:Husserl, 1969b: § 131).
معنا و تراکتاتوس یا رسالۀ فلسفی- منطقی مقدمة برتراندراسل بر تراکتاتوس اشاره دارد که مسئلة اصلی ویتگنشتاین در رسالۀ پژوهش این نکته است که یک جمله چگونه و به اعتبار چه شرطی واقعیت را بازنمایی میکند؟ سپس او متذکر میشود که «ویتگنشتاین به تبیین شرطهایی برای یک نمادگرایی دقیق علاقمند است، یعنی برای یک نمادگرایی که چیزی را با تعریف کامل منظور میکند.