چکیده:
برهان امکان که در آثار بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غربی، تقریری از آن دیده میشود، یکی از براهین اثبات وجود خدا است که وجود یک موجود ضروری را از طریق ممکن بودن موجودات اثبات میکند. آکویناس با ترکیب برهان حدوث متکلمان و برهان علیّت، تقریری از این برهان ارائه داده که شبیه برهان وجوب و امکان در فلسفه و کلام اسلامی است. این نوشتار با تکیه بر نقدهای پلانتینگا به بررسی تقریر آکویناساز این برهان پرداخته و تاثیرپذیری وی از اندیشمندان مسلمان، خصوصا ابن سینا را نشان داده است.و از این رهگذر ضعف های تقریر آکویناس در مقایسه با تقریر ابن سینا نمایان شده است.
One of God existence proofs, is the contingency argument that proves a necessary being through contingency of beings. In the works of many Western and Islamic thinkers, the expression of this argument can be observed. The prominent philosopher and theologian of medieval period, Thomas Aquinas, was one of the first scholars that argued for this proof in western theology and philosophy. His expression of the argument in fact was a combination of occurrence and his causality argument and affinity with the contingency and Necessity argument in philosophy and Islamic theology.
The present study has aimed to investigate the strengths and weaknesses of this expression while delineating the fundamentals and preliminaries of Aquinas' Argument. The present study, based on Platinga's reviews, aimed to examine his expression of the argument influenced by Islamic thinkers, most notably Ibne Sina. Accordingly, the weaknesses of such an expression is revealed by comparing it to that of Ibne Sina.
خلاصه ماشینی:
تحلیل انتقادی برهان امکان آکویناس و نقد پلانتینگا بر آن حسین شمس( چکیده برهان امکان که در آثار بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غربی، تقریری از آن دیده میشود، یکی از براهین اثبات وجود خدا است که وجود یک موجود ضروری را از طریق ممکن بودن موجودات اثبات میکند.
در نظام فلسفی اﻓﻼﻃـﻮن و ارسطو شواهدی میتوان یافت که زﻣﻴﻨﻪ را ﺑﺮای اﻗﺎﻣـﻪ اﻳـﻦ ﺑﺮﻫـﺎن ﻓـﺮاﻫﻢ ﻛـﺮده اند (اﻟﺪرز،1381: 244-245) و در فلسفۀ اسلامی این برهان یکی از بهترین براهین عقلی اثبات وجود خدا به شمار میآید و اکثر فلاسفۀ اسلامی تقریرهایی از آن ارائه دادهاند که هر یک ویژگی و امتیاز خاص خود را دارد و بیشترین تقریرهای آن دارای مقدمات فلسفی محض است و نیازی به علوم تجربی ندارد و فلسفه قبالعلم برای اثبات مقدمات کافی است(حسین زاده، 1376: 266-303؛ جوادی، 1375: 91-122).
تقسیم موجود واجب به دو قسم واجب بالغیر و واجب بالذات آکویناس در تبیین تقریر خود به دو نوع واجب اشاره کرده است و هر دو را از دایرة ممکن بودن خارج ساخته است، یکی واجبی که وجودش وابسته به غیر بوده و وجوب و ضرورتش را از دیگری گرفته و به تعبیر دیگر واجب بالغیر است و دیگری واجبی که وجود بنفسه دارد و وجوبش بذاته بوده و به تعبیر دیگر واجب بالذات است و این همان واجب الوجود است که خدا نامیده میشود.