چکیده:
هدف: هدف مقاله حاضر، آسیب شناسی مبانی دین پژوهی از منظر رهیافت هرمنوتیکی است که طی آن، عناصر و دقایق سازنده رهیافت هرمنوتیکی روشنفکری دینی، توصیف و تبیین و نقد شده است.
روش: انجام پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی بوده است.
یافته ها: گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی، گفتمانی برون دینی است که روش شناسی آن سنخیت و همگونی با کتاب مقدس و نص ندارد و توشه گیری همیشه و مستمر این نحله فکری از نظریات جدید، از جمله هرمنوتیک فلسفی این گفتمان را به پلورالیزم هستی شناسانه و به طریق اولی پلورالیزم معرفت شناسانه ، کشانده است که نتیجه منطقی و بلافصل آن، گسست آشکار از کتاب و سنت و درغلتیدن در وادی گفتمان سکولار و نسبی گرای هرمنوتیک فلسفی است.
نتیجه گیری: گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی هیچ همخوانی ای با منابع درون دینی ندارد؛ زیرا با فروکاستن وحی تا حد یک تجربه روانی شخصی، برکنارسازی شریعت عملی از گوهر دین، تفکیک دین از اخلاق و عقاید و تاویل مادی معرفت دینی عملا و محققا دین تبدیل به شیری بی یال و دم و اشکم می شود که کارکردی جز در ساحت خصوصی ندارد و به ظن قوی می توان گفت که رگه های فکری نواندیشی دینی متاخر بالاخص گفتمان هرمنوتیکی ریشه در مسیحیت و نظریه جدایی دین از سیاست و اجتماع دارد و این درست در تقابل با دین اسلام است که دین و سیاست را در هم تنیده می بیند.
Objectives: The present survey attempts to analyze the pathology of religious researches from hermeneutics point of view.
Method: The method of the research is descriptive and analysis.
Results: The results of the research indicate that hermeneutics discourse of religious intellectualism is an out of religious discourse which is not relevant with the holly texts and is derived from philosophical hermeneutics and is led to ontological pluralism and consequently epistemological pluralism. The result of such attitude will conclude in secularism and relativism of philosophical hermeneutics.
Conclusion: There is no relationship between hermeneutics discourse of religious intellectualism and religious basic resources .the article concludes that the root of intellectual theologians and their resent hermeneutics discourse is originated in Christianity and the theory of dividing religion and politics which is contrary to Islam and the belief of integration between religion and policy.
خلاصه ماشینی:
نتیجهگیری: گفتمان هرمنوتیکی روشنفکری دینی هیچ همخوانیای با منابع درون دینی ندارد؛ زیرا با فروکاستن وحی تا حد یک تجربۀ روانی شخصی، برکنارسازی شریعت عملی از گوهر دین، تفکیک دین از اخلاق و عقاید و تأویل مادی معرفت دینی عملا و محققا دین تبدیل به شیری بییال و دم و اشکم می شود که کارکردی جز در ساحت خصوصی ندارد و به ظن قوی میتوان گفت که رگههای فکری نواندیشی دینی متأخر بالاخص گفتمان هرمنوتیکی ریشه در مسیحیت و نظریۀ جدایی دین از سیاست و اجتماع دارد و این درست در تقابل با دین اسلام است که دین و سیاست را در هم تنیده میبیند.
از نظر شبستری، تفسیر از دین باید متناسب با فهمی باشد که انسان قرون اخیر از عالم دارد و قرار دادن همۀ فهمها در یک مجموعه و منسجم کردن همۀ آنها، تنقیح پیشفهمهای کتاب و سنت، جستجوکردن پاسخ انسان امروز در متون وحیانی، بسنده نکردن به سؤالات گذشتگان و حرکت از یک نوع نگاه جدید برای فهم وحی، از ارکان و مؤلفههای اصلی رویکرد هرمنوتیکی شبستری است که در این مقاله به بوتۀ بررسی و نقد گذاشته میشود.
شبستری نیز به عنوان سرسلسلۀ رهیافت هرمنوتیکی روشنفکری دینی، با در پیش گرفتن تلقی هرمنوتیکی از کتاب مقدس، معتقد به نسبیت معانی متون کتاب و سنت و تحول و تفسیرپذیری دائم معانی آنهاست و در این خصوص مینویسد: «متون دینی را به گونههای مختلف میتوان فهم و تفسیر کرد و از همین جاست که دین، قرائتهای کثیر پیدا میکند.