چکیده:
محیط کالبدی شهر و شهروندان میتوانند تأثیرات متقابل و دوسویهای بر یکدیگر داشته باشند. خیابان بهعنوان یکی از مهمترین فضاهای عمومی شهر میتواند عرصهی نمود این تأثیرات باشد. هدف تحقیق حاضر سنجش ارتباط بین طرح کالبدی محیط با رفتارهای منفی و مثبت در فضای خیابان است که برای این منظور اقدام به تحلیل و رتبهبندی پراکنش رفتارها (وجد و شور، احترام و کمک، عجله، خشم و ترس) در چهار قرارگاه رفتاری در خیابان امام شده است. جهت گردآوری اطلاعات از ابزار فیلمبرداری، پرسشنامه و چکلیست مطالعاتی استفاده و وزندهی شاخصها از طریق نرمافزار Expert Choice انجامشده است. به منظور رتبهبندی رفتارها از تکنیک Topsis و مدل آماری فریدمن و جهت برآورد معنیداری در تفاوت بین رفتار و همچنین طرح کالبدی از واریانس آنوا (ANOVA) و همبستگی پیرسون استفادهشده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین رفتارهای مثبت و منفی با طرح کالبدی قرارگاهها ارتباط معناداری وجود دارد و طرح کالبدی مکان سبب افزایش رفتارهای مثبت و منفی در قرارگاههای خاص میشود که این ارتباط در بین رفتارهای مثبت بیشتر از رفتارهای منفی است؛ درواقع محیط، قبل از آنکه قادر به حذف رفتارهای منفی باشد، میتواند رفتارهای مثبت را تقویت نموده، آنها را شکوفا کند. رتبهبندی کل رفتارهای منفی و مثبت در کل خیابان امام نیز نشان میدهد که خیابان امام به لحاظ رفتاری، طرح کالبدی مناسبی ندارد. نتیجهی کلی تحقیق این است که احتمال جبر معماری در رفتارهای هیجانی رد میگردد.
خلاصه ماشینی:
هدف تحقیق حاضر سنجش ارتباط بین طرح کالبدی محیط با رفتارهای منفی و مثبت در فضای خیابان است که برای این منظور اقدام به تحلیل و رتبه بندی پراکنش رفتارها (وجد و شور، احترام و کمک ، عجله ، خشم و ترس ) در چهار قرارگاه رفتاری در خیابان امام شده است .
به منظور ضریب ماندگاری رفتار هیجانی (بقای احساسی که منجر به بروز رفتار میشود) در ذهن انسان از مقایسه ی زوجی با حجم نمونه ١٦٨ نفری محاسبه شده از طریق مدل کوکران ، از دانشجویان رشته ی روان شناسی دانشگاه پیام نور استان آذربایجان غربی به تعداد کل ٣٠٠ نفر که ٦٥ درصد زن و ٣٥ درصد مرد بوده و در گروه سنی ٢٠-٢٥ سال قرار داشته اند، در نرم افزار Expert Choice استفاده شده است و با تقسیم رفتار به ضریب مورد نظر، به رفتارهایی که مدت زمان کمتری در ذهن انسان باقی می مانند و یا در خیابان احتمال وقوع آن ها کم است ، اهمیت نسبی بیشتری داده شده است (مثلا شادی نسبت به غم حدود ٤ برابر ماندگاری کمتری دارد و لذا فرصت کمتری برای تکرار در خیابان پیدا میکند (١٢٧–١١٩ :٢٠١٥ ,Verduyn and Lavrijsen) و باید به ضریب وزنی خود تقسیم شود تا شدت تکرار افزایش یافته ، با رفتارهای هیجانی منفی قابل مقایسه گردد.