چکیده:
نویسندگان این مقاله با طرح این سوال که دوری و نزدیکی مواضع آمریکا و اروپا به یکدیگر در برابر جمهوری اسلامی ایران ریشه در چه مسائلی دارد، ضمن بررسی روندها و تجارب موجود، این فرضیه را مطرح کردهاند که میزان همگرایی و واگرایی آمریکا و اروپا در مورد جمهوری اسلامی ایران به موفقیت آمریکا در امنیتیسازی ایران برای اروپا بستگی دارد. به میزانی که آمریکا در این زمینه موفق شده، اروپا را بیشتر با خود همراه کرده و همگرایی آنها در رابطه با ایران افزایش یافته است. تناسب راهبردها و سیاستهای اروپا و آمریکا و همراهی رهبران آنها، میزان پذیرش مرجعیت آمریکا و مقبولیت آن نزد اروپاییها در دورههای مختلف و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مواردی هستند که در پذیرش یا نپذیرفتن این کنش امنیتیسازی توسط اروپا و در نتیجه همگرایی یا واگرایی فراآتلانتیکی در رابطه با ایران نقش داشتهاند.
This article explores the underlying factors behind the convergence and divergence of views of the United States and Europe on the Islamic Republic of Iran. In addition to investigating past trends and experiences، the authors have put forward the theory that the extent of divergence and convergence of the US and Europe on Iran depends on the level of Washington's success in presenting the Islamic Republic as a security threat to Europe. The more success the US has achieved in this regard، the closer their views have been on the Islamic Republic. Similarities in strategies and policies adopted by Europe and the US، the alliance between their leaders، the extent to which they approve of each other's policies under different administrations and the Islamic Republic of Iran's foreign policy are factors which determine whether Europe would align itself with the US that could eventually lead to either a transatlantic divergence or convergence on Iran.
خلاصه ماشینی:
تناســب راهبردها و ســياســت هاي اروپا و آمريکا و همراهي رهبران آنها، ميزان پذيرش مرجعيت آمريکا و مقبوليت آن نزد اروپاييها در دوره هاي مختلف و ســـياســـت خارجي جمهوري اســلامي ايران مواردي هســتند که در پذيرش يا نپذيرفتن اين کنش امنيتيســازي توسط اروپا و در نتيجه همگرايي يا واگرايي فراآتلانتيکي در رابطه با ايران نقش داشته اند.
همگرايي و واگرايي فراآتلانتيکي در برابر ايران ٢٠١٧-١٩٩١ هرچند آمريکا و اتحاديه اروپا موفق شــدند پس از جنگ ســرد اتحاد و روابط خود را تداوم و توسـعه دهند، اما جمهوري اسلامي ايران در اين دوران همواره به عنوان يک «مسئله » در روابط آنها مطرح بوده اسـت ؛ مسـئله اي که دو طرف گاهي درباره آن اجماع نظر داشـته اند و در برخي 120 فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ٧٩ بهار ٩٧ موارد نيز رويکردهاي کاملا متفاوتي در مورد آن پي گرفته اند.
دوره نخست از سال ١٩٩١ تا سال ٢٠٠٥ است که با وجود تلاش گسـترده آمريکا در راسـتاي امنيتيسـازي ايران براي اتحاديه اروپا، مجموعه اي از شـــرايط مانع از آن شـــد که اروپا اين کنش را تأييد کرده و با آمريکا همراهي کند و به نوعي شاهد واگرايي و اختلاف اروپا با آمريکا در مورد جمهوري اسلامي ايران هستيم .
در نتيجه تلاش هاي گسـترده دولت آمريکا براي تهديد نشان دادن جمهوري اسلامي ايران و امنيتيســازي آن براي اروپاييها، اتحاديه اروپا که يکي از مهم ترين مخاطبان اين کنش آمريکا همگرايي و واگرايي فراآتلانتيکي در قبال ...