چکیده:
در باب رابطه دین و اخلاق صورتهای مختلفی تصویر شده است؛ ازجمله رابطه عینیت، تعامل، ابتنا یا تعاند و ضدیت که هرکدام نیز اقسامی دارد. مقصود اصلی مقاله، تاکید بر ابتنای اخلاق و دین بر عقل است. از این ناحیه دین حق و معقول، پایه و اساس اخلاق و ضمانت اجرای آن و اخلاق صحیح و معقول، روح دین و جزء دین و یکی از اهداف دین حق است. پس اگر عقل معیار حق و باطل باشد، نه احساس و عاطفه صرف و نه تعبد محض، آنگاه دین حق و اخلاق معقول بهنحوی بر یکدیگر مبتنی هستند.
خلاصه ماشینی:
moallemi٥٧) تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٠٢/٠١ تاریخ پذیرش : ١٣٩٦/٠٣/٣٠ مقدمه در باب نســبت دین به طور مطلق و اخلاق به نحو عام ، انواع مختلفی از روابط مطرح شــده که با جستجو در کتب مختلف ، سی و شش ربط و نسبت قابل ارائه است ؛ چه بسا با جستجوی بیشتر بتوان اقسام دیگری نیز پیدا کرد.
با توجه به بحث مفاد باید و نبایدها و رابطه باید و هست و کلیت قواعد اخلاقی، روشن شده است که باید و نبایدها و حسن و قبح و خوبی و بدی با واقعیات ، کمال ارتباط را دارد و از طریق آثار افعال اخلاقی میتوان به خوب و بد یا باید و نباید آنها پی برد؛ گرچه فطرت الهی انسان و من علوی او و امثال آن موجب شده است که این امور آشنای نفس انسان نیز باشند.
٣. ابتنای اخلاق بر دین در کشف گزاره های اخلاقی چنان که در مباحث قبل روشن شد، در اینکه همه افعال دارای حسن و قبح یا حالت بینابین هستند، شکی نیست ؛ اما اینکه عقل و علم بشر چقدر میتواند این صفات و آثار خوب و بد را ادراک کند، میتواند محل بحث باشد؛ یعنی چه بسا انسان به تنهایی نمیتواند خوب و بد همه افعال را به درستی ادراک کند و فقط به پاره ای از آنها دست مییابد و در موارد دیگر و تفاصیل 1 مطالب به وحی الهی نیازمند باشد.