چکیده:
انسان دارای دو نوع استکمال جبلی و ارادی است و حقیقتی سیال است که همواره در حال اشتداد به سوی غایت خویش است. در حرکت جبلی و تکوینی، جناب صدرالمتألهین بر این باور است: استکمال، که در صُقع نفس نهادینه شده است، از ترکیب هیولا و صورت آغاز میشود و این روند به شکل استکمال صورتها ادامه مییابد، به این بیان که صورت جسمیه در جوهر خویش حرکت میکند و به صورت عنصری تبدیل میشود و عناصر با ائتلاف به سمت صورت معدنی شدن اشتداد یافته، آمادگی حیات نباتی مییابند. آنگاه، نفس نباتی بستری برای صورت حیوانی میشود و این روند تا نفس نطقی و بعد از آن تا وصول به درجۀ ملکوتی ادامه مییابد. این استکمال جبلی و تکوینی غیر از استکمال ارادی است که با کارکردهای عقل عملی و کاوشهای عقل نظری محصل است. سیر استکمالی صورتها منطبق بر آیات و روایات است و قرآن به این پیدایش نفس از بستر اشتدادِ صورتها اشاره کرده است
خلاصه ماشینی:
در حرکت جبلی و تکوینی، جناب صدرالمتألهین بر این باور است: استکمال، که در صقع نفس نهادینه شده است، از ترکیب هیولا و صورت آغاز میشود و این روند به شکل استکمال صورتها ادامه مییابد، به این بیان که صورت جسمیه در جوهر خویش حرکت میکند و به صورت عنصری تبدیل میشود و عناصر با ائتلاف به سمت صورت معدنی شدن اشتداد یافته، آمادگی حیات نباتی مییابند.
(صدرالدین شیرازی، ب1361: 126) از نظر ایشان، عناصر برای قبول حیات و روح خلق میشوند و زمانی که به امتزاج و اعتدال اتم برسند، نفس نباتی را بهعنوان اثری دیگر از حیات دریافت میکنند که شأنی جز تغذیه و تنمیه و تولید ندارد.
(همان: 500) و اگر این اعتدال کاملتر شود و وحدت بیشتری ایجاد گردد، آمادۀ اصل حیات میشوند که دارای درجات قبل بوده، «متحرک بالاراده» است، پس از آن، با لطافت بیشتر مادۀ عنصری و شباهت یافتن او به جرم فلکی، محل قرار گرفتن روح نطقی میشود که از جانب خداوند فیضان مییابد.
از نظر ملاصدرا، نفس جسمانیالحدوث است، اما نه به این معنا که در آغاز حدوث، هم جسم است و هم نفس، بلکه بدین معنا که تعلق نفس در سیر تکاملی جسم حادث شده است؛ نفس ناطقه صورتها و نفوس قبل را بهعنوان مرتبه ای از خویش میداند و تجردی غیرتام دارد، چراکه دارای نفس حیوانی است که مجرد ناقص است.