چکیده:
یکـی از علــل اصـلی فروپاشــی اتحـاد جمـاهیر شــوروی، کــه تقریبـا مـورد اجمــاع صاحب نظران است ، توسعه نیافتگی سیاسی بوده است ، و تمامی جمهوریهای مـسلمان استقلال یافته هم در واقع میراث این وضع سیاسی محسوب می شوند. سـاختار سیاسـی در این کشورها عموما تحت سلطة نخبگانی است کـه در دوران اتحـاد شـوروی فعـال بودند، و قدرت سیاسی را با عناوین گوناگون در دست داشتند. با ایـن حـال، از لحـاظ فرایند دولت سازی، تمامی این کشورها با وجود اقتدارگرایانه بودن قدرت، دولـت هـای ضعیفی دارند. در جمهوری های قفقاز بنیادهای جامعة مـدنی بـسیار ضـعیف اسـت ، و اصولا شکل نگرفته است . به طور طبیعی مشارکت سیاسی در این کـشورها بـسیار کـم است و هیچ حزب مخالفی امکان فعالیت ندارد. این کشورها هرگز از فرهنـگ سیاسـی دموکراتیک بهرهمند نبودهاند و انتخابات به معنای واقعی آن ــ که نـشاندهنـدة اعمـال نظر ملت در قدرت سیاسی است ــ در ایـن کـشورها وجـود نداشـته اسـت ، و اقتـدار شخصی و قبیله ای و ستی ، منشا و منبع قدرت سیاسی در این کشورها به شمار می آید. بررسی وضع عمومی همة این کـشورها حـاکی از آن اسـت کـه مجموعـة کـشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از لحاظ سیاسی بی ثبات است و سیاست در این کشورها عمومـا * استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان (sabansco@yahoo.com). بر اساس شخصیت ها، طایفه ها و قبایل معنا پیدا می کند. آزادیهـای سیاسـی ، فکـری و اجتماعی در بیش تر این کشورها بسیار محدود است ، و رونـد حـاکم بـر مملکـت داری اقتدارگرایانه است ؛ از این رو، مردمسالاری به منزلة الگوی مطلوب حکومت و شـاخص موثر در توسعة سیاسی در این کشورها وجود ندارد. این موارد حاکی از نبـود انـسجام درونی در این کشورها است (فرضیة اصلی این مقاله )؛ و چـارچوب نظـری مقالـه نیـز نظریة انسجام درونی محمود سریع القلم است .
خلاصه ماشینی:
در واقـع ، بـا توجـه بـه ايـن ويژگي هاي ژئوپلتيکي و استراتژيکي و هم چنين به علـت اختلافـات قـومي ، اختلافـات مرزي، ناکارآمدي اقتصادي وشکافهاي اجتمـاعي ، توسـعة سياسـي مـي توانـد بـستري مناسب براي توسعة اقتصادي، و ايجاد امنيت در اين منطقـه باشـد.
عـلاوه بـر ايـن ، شـرايط ژئوپوليت ي کي کشورهاي منطقة قفقاز جنوبي باعث شده است که اين کشورها بـه شـدت مورد توجه قدرتهاي منطقه اي و فرامنطقه اي قرار گيرند.
اهميت ژئواستراتژيک قفقاز به منزلة عامل زمينه ساز توسعه الف ) حلقة وصل ميان قارههاي اروپا و آسيا: اين منطقه از سمت شـرق بـه دريـاي خـزر، از سمت غرب به درياي سياه، از سمت شمال به دشت هاي جنوب روسيه و از سمت جنـوب به دو کشور ايران و ترکيه متصل مي شود.
به علاوه، در قفقاز عوامل ديگري نيـز به تشديد تنش هاي قومي کمک کرده است ؛ از جمله مي توان به سابقة تـاريخي ، بحـران هويـت ، وجـود اقـوام گونـاگون و اقليـت قـومي در واحـدهاي هـم جـوار و خيـزش ناسيوناليسم افراطي ، قرار داشتن منطقـه در محـل برخوردهـاي متفـاوت، فقـدان ثبـات سياسي و ضعف دولت هاي منطقه ، و حضور و تاثير بازيگران منطقـه اي و فرامنطقـه اي در بحرانهاي قومي اشاره کرد.
روي کرد امريکا نسبت به قفقاز پس از استقلال کشورهاي قفقاز، شرکت هاي نفتي اولين گروه امريکايي بودنـد کـه وارد منطقه شدند و وجود منابع غني نفت و گاز، توجه دولت امريکا به کشورهاي منطقـه را بيش تر کرد، و اين کشور دست يابي به منـابع انـرژي و حـضور در بازارهـاي منطقـه را به منزلة سياست اقتـصادي خـود انتخـاب نمودنـد (٢٠٠٥ ,Cornell).
Komissinsirma (2001), "Will Drug `I'rafficking Fiurdle the Caucasian Mountain Range?", Central Asia and the Caucasus Journal of Social and Political Studies http:/www.