چکیده:
برخی معتقدند روایات پیکارسک در ادبیات اروپایی براساس مقامهنویسی در ادب عربی و فارسی شکل گرفته است. مقامه نوعی مجلسگویی است که در آن قصهها و حکایاتی با نثر مصنوع و مسجع و در موضوعات گوناگون بیان میشود. تکدیگری، دزدی و سخنوری موضوعات اصلی مقامات است. پیکارسک نیز گونهای از داستان است که در قرن شانزدهم میلادی در اسپانیا به وجود آمده است و روایتکننده داستان فردی حیلهگر، دزد و سخنور است که با انواع ناملایمات روزگار درگیر است. ازلحاظ ساختار و موضوع، شباهتهای فراوانی میان مقامه و پیکارسک وجود دارد و البته تفاوتهای میان آنها نیز اندک نیست. روش نگارش یافتهها در این مقاله تحلیلی-توصیفی است و در آن، تلاش بر این بوده که شباهتها و تفاوتهای میان مقامه و پیکارسک با تحلیل (بررسی تکتک اجزاء) هریک از آنها بیان شود تا بدین وسیله مشخص شود مقامه بر پیکارسک تاثیرگذار بوده است یا نه. به نظر میرسد به دلایلی همچون تاثیرناپذیری مستقیم پیکارسک از مقامه، شکلگیری این گونه داستانی همسو با پیشینه فرهنگی-ادبی اروپا و تاثیرپذیری آن از شرایط تاریخی-اجتماعی اسپانیای آن دوران، بتوان این فرضیه را مردود دانست.
خلاصه ماشینی:
تأثیرپذیری همـواره موجب غنای ادبیات و شکل گیری انواع ادبی نو می شود و بسیاری از آثار و انواع ادبی مشـهور از همـین رهگـذر پدیـد آمـده است ؛ برای نمونه در دوران معاصر انواع ادبی جدیدی همچون نمایش نامه ، فیلم نامه ، داستان کوتاه و رمان در ادبیات فارسـی و عربی با تأثیرپذیری از ادبیات اروپایی-آمریکایی شکل گرفته است ؛ البته این گونه نبـوده کـه همـواره ادبیـات عربـی و فارسـی دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران ، ایران zrpbashiri@yahoo.
دربارة آثاری که پیش از این موضوعشان تأثیرپذیری پیکارسک از گونه های روایی ایرانی بوده است ، نکته هـای زیـر جـای تأمل دارد: ١) در آنها به جای تأمل بر فرضیۀ مطرح شده در آثار چندین صاحب نظر همچون محمد غنیمی هـلال ، سـیروس شمیسـا، سعید حمیدیان و ...
٣) در برخی از این آثار (شریف پور و همکاران ، ١٣٩٤ ب ) فراتر رفته و بـر تأثیرپـذیری پیکارسـک از «روایـات عیـاری»، تأکید و آبشخور آن در ایران دانسته شده است که در رابطه با آنها باید اذعان کرد به احتمال فراوان موضوع و مدعای آنهـا بـر اساس برخی از ترجمه ها از عبارت «روایات پیکارسک » شکل گرفته باشد که البته در پیشینۀ مقالات به آنها هیچ اشاره ای نشده است ؛ برای نمونه در ترجمۀ فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی، برای Picaresque narrative، معـادل «روایـت عیـاری یـا روایات پیکارسک » انتخاب شده است (ایبرمز و گالت هرفم ، ١٣٨٧: ٢٧٩) که البته باید آن را ترجمه ای از روی تساهل دانست ؛ زیرا خود مترجم نیز با استفاده از واژة «یا» و ذکر «روایات پیکارسک » بر آن تأکید کرده است .