چکیده:
شناخت افکار و اندیشۀ شاعران، مهمترین ابزار رسیدن بهاندیشه و تفحص در اوضاع تاریخی و اجتماعی آنان است. آثار ادبی هر ملتی همچون گنجینهای پربها در تحرک اندیشه و احساس مخاطب خود، نقش بسزایی دارد. شاعران هر عصر در شکوفایی اذهان عمومی نقش مؤثری داشته و تلاش نمودهاند تا در آموزش و تعلیم انسان برای داشتن زندگی بهتر و بهرهوری از عرض زندگی مفید، او را یاری نمایند. عینیتبخشی به معارف ذهنی از رسالتهای مهم ادبیات تعلیمی است. اشعار پندآموز که سراسر حکمت و اندرز است، موجب عبرت مخاطب میگردد. گاه کلام شاعر با تشویق و ترغیب همراه است و گاه با تحذیر. دیوان شاعران سرزمین ما گنجینهای از گوهرهای پندآموز و مشحون از رموز زندگی اجتماعی و طرق مختلف کسب معرفت و معاشرت است. در این مقاله تلاش شده است تا نیمنگاهی به روند و اوج و افول ابیات تعلیمی در آثار شاعران، از آغاز تا قرن هشتم انداخته شود و علل بروز و ظهور این نوع ادبی در ادبیات ایران مورد واکاوی قرار گیرد. هدف از این پژوهش تأثیر بسزای تعلیم و تربیت بزرگان ادب، بر رشد و بالندگی مردم است. نتایج بهدستآمده نشان میدهد که سیر تحول ادبیات تعلیمی از آغاز تا قرن هشتم روندی رو به رشد داشته است و شاعران از روشهای ارشاد و راهنمایی، استدلال و پند و اندرز، تذکر، ترغیب، تکریم، تنبیه، تنذیر، گفتگو و موعظه برای تعلیم و تربیت بهره بردهاند.
خلاصه ماشینی:
در ايـن مقالـه تلاش شده است تا نيم نگاهي به روند و اوج و افـول ابيـات تعليمـي در آثـار شـاعران ، از آغاز تا قرن هشتم انداخته شود و علل بروز و ظهور اين نوع ادبي در ادبيـات ايـران مـورد استاديار زبان و ادبيات فارسي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رشت rahmani@iaurasht.
نتايج به دست آمده نشان ميدهد که سـير تحـول ادبيـات تعليمـي از آغاز تا قرن هشتم رونـدي رو بـه رشـد داشـته اسـت و شـاعران از روش هـاي ارشـاد و راهنمايي، استدلال و پند و اندرز، تذکر، ترغيب ، تکـريم ، تنبيـه ، تنـذير، گفتگـو و موعظـه براي تعليم و تربيت بهره برده اند.
اهميت اين نوع از ادبيات تا بدان جاست که گاه ادبيات تعليمي را «مترادف با پنـد و اندرز و اخلاق شمرده و آن را منحصر و محدود به ادبياتي دانسته اند کـه هـدف و همـت خود را متوجه پرورش قواي روحي و تعليم اخلاقي انسان ميکند» (مشرف ، ١٣٨٩: ٩) توجه به ارزش هاي اخلاقي و خوار شمردن زشتيها، دنيادوسـتي و صـفات مـذموم و کسب فضايل از اهم اهداف ادبيات تعليمي اسـت .
خبـــر داري اي اســـتخواني قفـــس ؟ که جان تو مرغي است نـامش نفـس ؟ (سعدي، ١٣٨٩: ٣٨٥) اصولاً توجه به فضايل اخلاقي براي دستيابي به سعادت دنيا و آخـرت مـورد توجـه شاعران اخلاق گرا قرار گرفته است و با بيان شـيوايي، انسـان را بـه دوري از صـفات و رذايل ناپسند اخلاقي فراميخوانند و همواره مخاطبان را از زوايلي چون نخوت ، غـرور، کبر و آزار بر حذر ميدارند و به اين ترتيب نوعي انگيزه و ترغيب بـراي رهـا شـدن از بند وابستگيهاي بيارزش ايجاد ميکنند.