چکیده:
هدف: اعتمادبهنفس بیش از اندازه مدیران، اخبار بد نشئت گرفته از ضعف در عملکرد را به تعویق میاندازد و محافظهکاری میتواند عاملی برای تعدیل آن باشد. هدف این مقاله، بررسی نقش محافظهکاری حسابداری در محدود کردن پیامدهای عملکردی نشئت گرفته از اعتمادبهنفس بیش از اندازه مدیران است.
روش: برای بررسی موضوع، بر مبنای الگوی رگرسیونی دادههای ترکیبی، دادههای 120 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی 1385 تا 1395جمعآوری و برای آزمون فرضیههای پژوهش استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج، اثر معنادار و تعاملی محافظهکاری و اعتمادبهنفس بیش از اندازه مدیران بر عملکرد شرکت به تأیید رسید. همچنین مشخص شد، عدم اطمینان محیطی بهطور معناداری بر تعامل مشترک اعتمادبهنفس بیش از اندازه مدیران و محافظهکاری حسابداری بر عملکرد آتی تأثیرگذار است و در نهایت، محدودیت تأمین مالی اثر معناداری بر تعامل مشترک اعتمادبهنفس بیش از اندازه مدیران و محافظهکاری حسابداری بر عملکرد آتی دارد.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که واحدهای تجاری با مدیران دارای اعتمادبهنفس بیش از اندازه و اعمال محافظهکاری در حسابداری، عملکرد آتی مساعدی دارند. به بیان دیگر، محافظهکاری با کنترل رفتارهای خوشبینانه مدیران به بهبود عملکرد منجر شده و وجود محدودیت تأمین مالی و عدم اطمینان محیطی بهدلیل ایجاد نوسان در نتایج، خوشبینی مدیریت را کاهش میدهد.
Objective
The excessive self-esteem of managers leads to postponing bad news due to weaknesses in performance, and conservatism can be a factor in modifying it. In this paper, the purpose is to examine the role of accounting conservatism in limiting the functional outcomes results from overconfidence managers.
Methods
The data of the companies listed in the Tehran Stock Exchange for the period of 2005 to 2017 has been extracted and the combined data regression model has been used to test the research hypotheses.
Results
The results of the first hypothesis of the research, based on the significant and interactive effect of conservatism and overconfidence on company's performance, are approved. Also, the second hypothesis of the research indicates that environmental uncertainty has a significant effect on the overall interaction of overconfidence managers and accounting conservatism on future performance. Finally, the results indicate that financing constraints have a significant effect on the overall interaction of overconfidence managers and accounting conservatism on future performance.
Conclusion
The results of the research indicate that business units with over-confident managers and conservative practices in accounting have a favorable future performance. Conservatism controls the managerial behaviors and it leads to improved performance, and the presence of funding constraints and environmental uncertainty due to fluctuation in the results lead to a reduction in management's optimism.
خلاصه ماشینی:
اثرهای مشترک اعتمادبه نفس بیش از اندازه مدیران (تشویق به بررسی و اکتشاف ) و محافظه کاری در حسابداری (یادگیری در نتیجه اجرا) در محیط های دارای عدم اطمینان ، معنادارتر است ؛ زیرا در این شرایط تصمیم ها باید به سرعت اتخاذ شوند و توان شناسایی مسائل و مشکلات به شیوة زمان مند، نقش با اهمیتی را ایفا میکند (همبریک و کروزیر٣، ١٩٨٥).
Huchzermeier, and Loch عدم اطمینان محیطی، مدیران و سهامداران برای حفظ ریسک سرمایه گذاری در سطحی مشخص ، به افزایش و بهبود راهکارهای نظارتی اقدام کرده و نتایج تصمیم مدیران را در دوره های زمانی مختلف ، بررسی و کنترل میکند که در نتیجه آن ، احتمال ایجاد هزینه به دلیل فرصت از دست رفته و خوش بینی مدیران به حداقل ممکن کاهش مییابد (شایتی، ٢٠١٣).
ارزش ایجاد شده از آثار مشترک اعتمادبه نفس بیش از اندازه مدیران و محافظه کاری در حسابداری برای شرکت هایی که با محدودیت تأمین مالی مواجه نیستند، معنادارتر است ؛ زیرا وجود محدودیت در تأمین مالی مانع تغییر در سرمایه گذاری یا مقابله با ناکارایی شناسایی شده در نتیجه به کارگیری محافظه کاری میشود (ژانگ ، ٢٠٠٠).
نتیجه گیری و پیشنهادها در این پژوهش ، نقش محافظه کاری حسابداری در محدود کردن پیامدهای عملکردی نشئت گرفته از اعتمادبه نفس بیش از اندازه مدیران ، مطالعه شده است .
در این مطالعه ، فرضیه دوم پژوهش (عدم اطمینان محیطی بر تعامل مشترک اعتمادبه نفس بیش از اندازه مدیران و محافظه کاری حسابداری بر عملکرد آتی، تأثیر معنادار میگذارد)، تأیید شد.
Managerial overconfidence and accounting conservatism.