چکیده:
این پژوهش تحریر ملاحسین کاشفی از نویسندگان عصر صفوی را که تحریری ادبی است انتخاب کرده است و قصد دارد از جهت دو محور زبانی و ادبی مقایسهای تطبیقی از این دو اثر ارائه کند. لازم به ذکر است که تحریر ملاحسین در کلیت و برخی عنوانهای بلاغی و زبانی با ترجمه کلیله و دمنه همخوانی دارد، امّا به جای مقیّد بودن صددرصدی به متن مبدا خصائص سبکی دوره صفوی در هند را مدّنظر قرار داده است و نماینده سبک ادبی آن دوران است؛ از این رو علیرغم برخی تشابهات، تمایزانی هم میان دو اثر مشهود است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی سعی در تحلیل و تطبیق این شباهت ها و اختلاف ها دارد.
خلاصه ماشینی:
واعظ کاشفی معادل برخی از واژگان سبک فنی را آورده و این امر از زیبایی و آهنگین بودن اثر کاسته است ؛ اما به متن سلاست و روانی بیشتری بخشیده است : (رجوع شود به تصویر صفحه) در این جدول ، که برگرفته از حکایت دوم است کاشفی به همان سیاق حکایت اولی از درصد واژگان عربی و سبک فنی نصرالله منشی کاسته و سعی کرده است متنی سلیس تر و روانتر ارائه کند.
نمونۀ منشی، فعل را ساده به کار برده در حالی که کاشفی چنین نکرده و با ماضی بعید ماجرا را روایت کرده است یا به عنوان مثال در متن کلیله و دمنه بویژه در همین حکایت به طور معمول افعال ماضی همراه با «ب » آغاز شده است در حالی که واعظ کاشفی این افعال را در انوار سهیلی بدون «ب » آورده است : «بر رنج گرسنگی بل تلخی مرگ دل بنهاد» (نصرالله منشی،١٣٧٤: ٨٣) «و بر تلخی مرگ دل باید نهاد» (واعظ کاشفی، ١٣٨٨: ١٤٣).
لازم به ذکر است که نصرالله منشی در خلق تصاویر از تشبیه و استعاره های بکر استفاده میکند؛ همین کار را واعظ کاشفی نیز انجام می دهد؛ اما آنچه تمایز این دو را رقم میزند، تشبیهات و استعارات هنرمندانه در متن کلیله و دمنه است .
یک بیت فارسی و سه بیت به زبان عربی است : اذا علتها الصبا أبدت لها حبکا مصل الجواشن مصقولا حواشیها لا یبلغ السمک المحصور غایتها لبعد مابین قاصیها و دانیها (نصرالله منشی، ١٣٧٤: ٨٣) و ان حیـــاه المـــرء بعـــد عـــدوه و ان کـــان یومـــا واحـــد الکثیـــر ( همان : ٨٥) کاربرد ابیات در این حکایت در متن انوار سهیلی تفاوت فاحشی با متن کلیله و دمنه دارد.