چکیده:
در این تحقیق سعی کردهایم به تکامل، تطور و تضاد در اندیشههای اجتماعی ابوریحان بیرونی بپردازیم. اگر چه ابوریحان بیرونی به مسائل اجتماعی و فلسفی به گونهای که بتوان نظرات ایشان را در یک مجموعه مورد بررسی قرار داد نپرداخته است، امّا با مطالعه آثار ایشان به خصوص کتاب الباقیه، مباحثاتش با ابن سینا و بعضی مقالاتش به پارهای از اندیشههایش میتوان دسترسی پیدا کرد. متأسفانه کمبود منابع در این خصوص که روش تحقیق یک روش کتابخانهای است، احساس شد. ابوریحان بیرونی تحت تأثیر اندیشههای مختلفی قرار داشت اندیشههای متفکرینی همچون افلاطون، ابن مسکویه، زرتشت، طبیعیان و تصوف از جمله این نحلهها و متفکرین هستند. اندیشه تکاملی تطوری ابوریحان دقیقاً آنگونه که در قرن نوزدهم توسط داروین مطرح شد، نیست و یک دوره طولانی مدّت را به صورت چرخهای یا دورهای در قالب کون و فساد نزدیک به اسپنسر مدنظر قرار میدهد و تضاد عناصر در از قوه به فعل رسیدن و همچنین وحدت عناصر نقش حیاتی دارد
خلاصه ماشینی:
در میان نویسندگان یاد شده تنها عبدالجواد فلاطوری معتقد است که «برخلاف استنباط راینف و ویلچینسکی این اصل تکامل تدریجی یک اصل فکری است و ارتباطی با فرضیه داروین ندارد و حتی بیرونی در کتاب «الجماهر فی معرفه الجواهر» این نظر را که 1- Empedocles 2- Saint-augustin 3- Darwin 4- La mark 5- Spencer 6- Taylor 4 انسان از رهگذر انواع حیوانات به مقام انسانی رسیده است یعنی از نوع سگ به نوع خرس و از نوع خرس به میمون و از نوع میمون به مقام انسانی ارتقاء یافته به عنوان استنباط غلطی که عوام از قول علمای طبیعی کرده اند، مردود میداند(فلاطوری، (513:1353 نظریه تکامل انواع تکامل معادل فارسی(Evelution)یا (transformism) است که به فرضیه مشهور«نظریه داروین » اطلاق میشود.
وی در این چنین مینویسد: «همین که اختلاف حرفه ها پیش آمد به خاطر امکان حیات تسخیر متقابل به میان آمد در اجتماعات بسیط و ابتدائی اساس اجتماع بر تسخیر متقابل بینی بر اساس کار همگانی همه برای همه بوده است و این در صورتی میتوانسته دوام یابد که بر اساس عدالت باشد ولی در اثر تزاید خواسته ها بعضی اوقات بینیازی بعضی افراد از حرفه و صنعت و کار با کالا به تعویض با یک چیز قیمتی که ارزش عام داشته باشد و برقراری عدالت بین خواسته ها به یک نیروی سیاسی یا تشکیل حکومت نیاز است که برترین تجلی تکامل اجتماع است علاوه بر این در همه ادیان حتی در بین یونانیان ، پیغمبران هستند که قانون گذار بوده اند(فلاطوری ، ١٣٥٣: ٥٢١-٥١٨) توجه ابوریحان به جامعه بسیط و ابتدائی و در مرحله بعدی جامعه تکامل یافته ، زیاد شدن خواسته های انسانی را به عنوان یک علت تلقی میکند، ازدیاد خواسته ها میتواند انسجام و وحدت جامعه را به هم بزند چون در ذات آن تضاد نهفته است و برای مهار این تضاد و حفظ انسجام و برقراری عدالت ، پیامبران را به عنوان قانون گذار و دین را پیشنهاد میکند در صورتی که «ابن خلدون چند قرن بعد به عنوان یک پیشرو» در نظریه تضاد و تحول «عصبیت » را منشاء تمامی دگرگونیهائی میداند که در تاریخ جامعه ها رخ میدهد و این حرکت در تاریخ تکرار میشود (ارشاد، ٣٤:١٣٨٢).