چکیده:
رشد نوسلفیگری و ظهور پدیدۀ داعش در خاورمیانه، نشاندهندۀ بروز نوعی از تهدیدهای جدید است که نهتنها در درون کشوری خاص، بلکه بهصورت بیسابقهای در خاورمیانه گسترش یافته است. هدف نوشتار حاضر روندپژوهی تهدیدهای امنیت منطقهای ایران در اثر پیدایش تهدیدهای نوین امنیتی در سایۀ ظهور و گسترش نوسلفیگرایی است. پرسش اصلی آن است که «پیشرانهای اثرگذار بر حیات نوسلفیگری و شکلگیری روند تهدیدهای امنیت منطقهای ایران کداماند؟» در پاسخ، فرضیۀ اصلی این نوشتار بر این مبنا استوار است که روند مذکور، در سه سطح و تحت تأثیر پیشرانهای بحران شامل «کنش بازیگران بینالمللی»، «واگرایی در انسجام داخلی ساختار اجتماعی جهان اسلام» و «رقابت ایدئولوژیکی و اختلاف منافع بازیگران رقیب منطقهای» قرار دارد. یافتههای پژوهش نیز شامل جهانی شدن، افزایش امنیت اسرائیل، دوگانۀ نظم/بینظمی در دورۀ گذار، جنگهای نیابتی، نوسلفیگری و پیدایش گروههای سلفیـ تکفیری، شیعهستیزی و فقهالتکفیر، شکافهای قومی و مذهبی، بحران هویت و دولتهای فروماندهاست.
The growth of New- Salafism and the emergence of the ISIS phenomenon in the Middle East show a new kind of threat that spread not only in a particular country، but also unprecedentedly in the Middle East. The purpose of the present paper is to study the threat of regional security in Iran as a result of the emergence of new security threats in the light of the emergence and expansion of New-Salafism. The main question is: "What are the drivers that affect the survival of New-Salafism and the formation of regional security threats?" In response، the main hypothesis of this paper is based on the fact that the above-mentioned process، at three levels and under the influence of crisis drivers، includes "action of international actors،" Divergence in the coherence of the social structure of the Muslim world "And" ideological competition and the disparity of interests of rival regional actors." Research findings include globalization، increased security of Israel، The duality of order / irregularity during the transition period، the proletarian wars، nostalgia، and the emergence of Takfiri Salafist groups،، Anti-Shiite and jurisprudence، ethnic cleansing، identity crisis، and overcrowded governments.
خلاصه ماشینی:
بدین ترتیب ، سلفیگری جهادی در واقع بخش مهمی از تحولات هویتی در جهان اسلام را رقم زده است و متعاقب آن شاهدیم که با ظهور داعش ، اسلام سیاسی جهادی در منطقه پیرامونی ایران ، به نوعی با آموزه های نوبعثیها یا عرب گرایی یعنی عامل قومیت و هویت عربی و ناسیونالیسم عربی به عنوان ابزارهای آنها آمیخته و وارد عمل شده است (ابراهیمی، ١٣٨٩: ١٨٤).
عربستان سعودی نیز به عنوان مهم ترین حامی جریان های تکفیری در خاورمیانه ، جریان های رادیکال کشور خود را به دیگر کشورهای منطقه سرازیر میکند و انتخاب کشورهای هدف نیز براساس سیاست راهبردی این کشور طراحی میشود؛ مثلا هیچ گاه جریان های تکفیری در بحرین علیه دولت فعالیت نداشته اند، اما کشورهایی مانند عراق ، یمن ، سوریه و لبنان ، مقصد این گروه ها تعیین میشود (شیخ حسینی،١٣٩٣: ١٩).
بر این اساس ، درگیر کردن ایران در جنگ های نیابتی از جمله نفوذ داعش در ایران برای کاهش قدرت و نفوذ ایران در منطقه ، از جمله راهبردهایی بوده که در چند سال اخیر از سوی عربستان و کشورهای حامی آن پیگیری شده است (جباری، ١٣٩٥).
جهانی شدن رشد گروه های تروریستی در طی سال های گذشته در منطقۀ خاورمیانه و گسترش سریع گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه بیانگر این نکته است که تروریسم دیگر در قالب سنتی و درون کشوری صورت نمیپذیرد، بلکه فرایند جهانیشدن و سیستم ارتباطی جدید ابزارهای نوینیاند که امکان سازماندهی و اقدام فرامرزی را فراهم آورده اند.