چکیده:
مولانا جلالالدین بلخی (672-604 ه.ق) عارفی اندیشمند و شیفتة حقیقت بود. این حقیقتجویی با مشرب عشق و اشتیاق در هم آمیخته و به آثار عرفانی او رنگ و بویی خاص بخشیده است. به طوری که نه، کسی به آن روش تقدم دارد و نه با فضل به اقتفای آن قدم نهاده است. مثنوی معنویسرشار از قصههای تعلیمی و داستانهای حکمتآموزی است که ارتباط چشمگیری با مفاهیم روانشناسی دارد. آلبرت الیس(متولد 1913م.)روانشناس شهیر آمریکایی دوازده نظریه ارائه کرده است که در میان روانشناسان از شهرت خاصی برخوردار است. یکی از نظریات وی موضوع اهمالکاری است و مقصود این که چرا انسان بدون علت مشخصتصمیمات خود را به تعویق میاندازند و یا آن را با تاخیر انجام میدهد؟ و علت این رفتار غیرمنطقی در چیست؟نویسندگان در این مقاله میکوشند تا موضوع اهمالکاری را در داستان شیر و نخجیران دفتر اول مثنوی بر اساس نظریة آلبرت الیس مورد نقد و واکاوی قرار دهند و نکات مشترک و زمینههای این رفتار غیرمنطقی و شیوۀ برخورد با این مشکل و نابسامانیرا بررسی کنند. همچنین در این تحقیق ثابت میشود که نظریه یرفتار درمانی عقلانی- هیجانی الیس به دلایل مختلف، قبل از آن که یک مدل روان درمانی از نوع پزشکی باشد یک مدل تربیتی است.
خلاصه ماشینی:
بررسی دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی از منظر عرفان اسلامی شهریار حسنزاده فاطمه آقازاده جعفر راضینیا چکیده: عارفان و شاعران و نویسندگان زبان فارسی هر کدام بنا به طرز فکر و سلیقة خویش به نوعی از آداب از نظر عرفان لب به سخن گشودهاند و همگی آن را برای تهذیب نفس و عبرت آموزی و تکامل فرد لازم دانسته و به همگان توصیه کردهاند که از انجام آداب و مقدمات آن غافل نباشند و - البته بیشتر این توصیهها برگرفته از سیرت و سنت رسول اکرم (ص) است-؛ لیکن در اینجا لازم دانستیم دربارة شاعر نامی و عارف بزرگ اوحدالدین کرمانی- عارف و شاعر نامدار سدههای 6 و7 هجری- که هم عصر عرفای بزرگی چون ابنعربی و مولوی بوده است، در زبان فارسی تاکنون آثاری از وی منتشر نگردیده مقالهای تدوین نمائیم؛ بنابراین از آنجا که اوحدالدین مدت زیادی از عمر طولانی خود را در آسیای صغیر گذرانیده است و در جریانهای فکری و سیاسی و فرهنگی این سرزمین نقش مؤثر داشته است، پژوهندگان کشور ترکیه نیز به زندگی و آثار او توجه بسیار نشان دادهاند، ولی با این حال برخی از جنبههای زندگی و افکار او هنوز هم برای فارسی زبانان چندان شناخته شده نیست.
(همان: 112) آتش در دیوان رباعیات اوحدالدین کرمانی: آتش نزند در دل ما الا او کوته نکند منزل ما الا او گر جمله جهانیان طبیم گردند حل مینکند مشکل ما الا او (دیوان، رباعی376: 142) آرزو معنی لغوی: شهوت، اشتهاء، قوت جذب، جذب، ملایم، هوا (لغتنامه دهخدا) در اصطلاح عرفا: «میل است به اصل خود با وجود علم و آگاهی از یافت مقصود» (الفتی تبریزی، 1362: 40)، اما در ج 6 کشفالاسرارچنین آمده است: آنچه از اصطلاح آرزو دریافت میشود به واقع نه آن بعد نفسانی و هوی و هوس است؛ بلکه آرزوی مورد نظر در عبارت، همان میل و کششی است که در عاشق برای رسیدن به معشوق به وجود میآید؛ یعنی همان آگاهی که محب را به سوی محبوبش راهنمایی میکند: «من چه دانستم که آرزو برید وصالست!