چکیده:
مولانا هوشمندانه به معانی و ویژگی های رحمت الهی نگریسته است .گاه به جلوة رحمت در آفرینش موجودات،از کتم عدم اشارت داشته وهمة موجودات رادرپرتورحمت عام الهی قرار داده است که بیش از استحقاق در پوشش عطا،کافر ومؤمن را در بر گرفته.همچنین تجلّی واحد حق،در صور موجودات عینی یا "عالم خارجی" را ناشی از رحمت می داند،زیرا با رحمت الهی است که خدا هستی را به هر موجودی می بخشد یا به هر موجودی شیئیت خاص آن را عطا می کند.به نظر مولوی دراین افاضة رحمت ،منع وتوقفی وجود ندارد ورحمت خاص او(رحمت وجوب) اختصاص به انبیا، اولیا ونیکوکاران دارد ورحمت عام او همة موجودات را شامل می گردد. مسئلة مهمی که در بررسی رحمت الهی، درمثنوی مدنظر قرار میگیرد این است که آیا رحمت خداونددرهمه وقت شامل حال خاصان در گاه عبودیت اوست یا عامه را هم در بر می گیرد ؟همچنین عوامل جذب رحمت ودفع رحمت الهی از دیدگاه مولاناکدامند.
Rumi issometimesseen asameans ofGod's mercy.Sometimesrefers to the manifestation of the mercy of God in creation, creatures, how not science, can be created.God's mercy is for all creatures. What is the religion of no religion and what they are good or bad? For thegraceof God,there is nonon-stop. Masnavi is the mercy of God, or general or specific, a special grace of God, the prophets and saints to be good humans.
Is Godmercy in all time, including the specific people?
Is God's mercyalsoisgeneral public? According toRumi, is the adsorption and desorption of mercy.
خلاصه ماشینی:
چه اراده او ازلی است واز ازل اراده انعام بر بندگان مؤمن فرموده است وبعضی گفته اند از جمله صفات است وآن رساندن خیر ودفع شر است ونسبت آن به خـدای تعـالی از جهـت عطای اوست به بنده ای که استحقاق ثواب ودفع عقاب داشته باشد » (سـعیدی ،١٣٨٤: ٣٠١- ٣٠٢) مولوی نیز معتقد است که : نه که ما را دسـت فضـلش کاشتسـت از عــدم مــارا نــه او بــر داشتســت بر سـر مـا دسـت رحمـت مـی نهـاد چشـم هــای لطــف از مــا مــی گشــاد (مولوی،١٣٧٦: ٢/ ٢٦٢٥- ٢٦٢٧) گر نماند از جود در دسـت تـو مـال کی کنـد فضـل الهـت پـای مـــــــال (همان: ٢٢٤٢/١) گفــت نـــــه والله وبــالله العظــیم مالــک الملــک وبــه رحمــن ورحــیم (همان: ٩٠٥/٢ ) مشتقات رحمت ، ارحم ، ارحام ، رحمن ، رحیم ، مرحمه ، رحما ٥٦٠باردرقرآن کریم آمده است .
مولـوی رحمـت خداونـد را همچـون سـایر صـفات او معلـل بـه اغـراض نمـی دانـد وحدوشماری برای آن متصور نمی شود و بر این امر تأکیدفراوان دارد : آن کــه بدهــد بــی امیــد ســودها آن خدایســت آن خدایســت آن خــدا (همان :٣٣٥٢/٣) ٤-٢عطای حق موقوف بر قابلیت نیست :مولوی می پندارداگر قابلیت شرط افاضـه وجـود می بود جهان هستی خلق نمی شدپس در رحمت حـق هـیچ منـع وتـوقفی وجـود نـداردزیرا قابلیت فرع بروجود است زیرا ملاک کفران وخطانیست وافاضه رحمـت برهمگـان یکسـان،بی دریغ وعطابیش از استحقاق می باشد.