چکیده:
دو نگاه متفاوت به سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی وجود دارد. نظر اول معتقد به تهاجمیبودن رفتار منطقهای ایران است. دیدگاه دوم سیاست خارجی ایران را تدافعی میپندارد. برداشت نخست نتیجۀ نگاه به سیاست خارجی ایران بهعنوان کلی است که هستۀ کانونی آن، رویکرد ایران به نظام بینالملل و بهشکل ویژه خاورمیانه است؛ دیدگاه دوم رفتار منطقهای ایران را در قفقاز جنوبی بهشکل جداگانه ارزیابی میکند. این نوشتار با تکیه بر دیدگاه دوم، نیمنگاهی به نگرش اول نیز دارد؛ زیرا در عالم واقع برداشت بازیگران از سیاست منطقهای یکدیگر، فقط از شواهد مربوط به آن منطقه ریشه نگرفته است؛ بلکه متأثر از راهبرد کلیِ حاکم بر سیاست خارجی و رفتار کشورها در سایر مناطق است. بر این اساس این نوشتار بهدنبال پاسخ به این پرسشها است که آیا سیاست خارجی ایران در قفقاز جنوبی تهاجمی است یا تدافعی؟ برداشت بازیگران رقیب از رفتار ایران در قفقاز جنوبی چگونه است؟ و بازخورد این برداشت در سیاستگذاری آنها در برابر ایران چه خواهد بود؟ «رفتار ایران در قفقاز تدافعی است؛ اما فضای کلی حاکم بر سیاست خارجی ایران سبب شده است که برداشتی تهاجمی از کنش ایران در قفقاز جنوبی شکل بگیرد؛ بنابراین بازیگران فعال در قفقاز جنوبی در مقابل سیاست منطقهای ایران رویکرد بازدارندگی بهکار گرفتهاند.» این فرضیه در چارچوب نظریۀ ادراکی رابرت جرویس بررسی شده است. روش این نوشتار توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانهای و اینترنتی تدوین شده است.
خلاصه ماشینی:
در اوايل دهۀ ١٩٩٠ شائبۀ صدور انقلاب و گرايش هاي ايدئولوژيک بـه سياسـت منطقـه اي ايران نسبت داده ميشد (١٦٩ :٢٠١٠ ,Hunter)؛ بنابراين در آن زمان پنـداري آرمـان گرايانـه در مورد سياست خارجي ايران در قفقاز جنوبي وجود داشت ؛ اما پيشينۀ سياست خارجي ايران در قفقاز جنوبي بعد از سال ١٩٩١ نشـان مـيدهـد کـه انگيـزه هـاي ژئـوپليتيکي و سياسـت هـاي واقع گرايانه مبناي عملکرد منطقه اي ايران بوده است .
بنـابراين اين پرسش اصلي مطرح ميشود که برداشت بازيگران ذينفع از رفتار ايـران در قفقـاز جنـوبي مبتني بر واقع گرايي تهاجمي است يا تدافعي؟ براي پاسخ منطقـي بـه ايـن پرسـش دو پرسـش فرعي قابل طرح است : نخست اينکه برداشت بازيگران رقيب از رفتار ايـران در قفقـاز جنـوبي چگونه است ؟ و دوم اينکه بازخورد اين برداشت در سياست گذاري آن کشورها در برابر ايـران چه خواهد بود؟ فرضيۀ نوشتار اين است : «رفتار ايران در قفقاز جنوبي تدافعي است ؛ اما فضاي کلي حاکم بر سياست خارجي ايران و نمود آن در خاورميانه سـبب شـده اسـت کـه برداشـتي تهاجمي از رفتار منطقه اي تهران در قفقاز جنوبي شکل بگيرد؛ بنابراين بازيگران حاضر در ايـن منطقه رويکرد بازدارندگي در برابر ايران را به کار گرفته اند.
در نتيجه از جدي تـرين دلايـل ايـران بـراي همکـاري بـا روسـيه و ارمنسـتان سياست هاي خصمانۀ آمريکا براي محدودکردن هرچه بيشـتر ايـران در منطقـه بـه ويـژه بعـد از حمله به عراق و افغانستان بوده است (٥١ :٢٠١٣ ,Moniquet and Racimora)؛ بنابراين انگيـزة اصلي ايران از سياست اتحاد و ائتلاف در قفقاز جنوبي ماهيت تدافعي دارد.