چکیده:
هجو در ادبیات، شعر یا نثری است که ضدّ مدح باشد و برای مقاصد شخصی بهکار رود. لحنی گزنده، صریح و گاه توهینآمیز دارد؛ اما اگر برای بیان دردهای اجتماعی- سیاسی به کار رود، با زبانی ملایمتر سروده میشود. هجو بر پایه نقد گزنده و دردانگیز بنا میشود و گاهی به سر حدّ دشنام یا ریشخند مسخرهآمیز و دردآور میانجامد؛ هرگونه تکیه و تاکید بر زشتیهای وجود یک چیز- خواه به ادعا و خواه به حقیقت- هجو است. هجویه یا هجونامه نیز، شعر یا نثری است که بر پایه هجو و دشنام کسی باشد. با توجه به تعریف ادبی هجو و تفاوتی که منتقدان ادبیات بین هجو و فحاشی قائلاند، میتوان تمام هرزهسراییها و ناسزاگوییهای رکیک را که به لکهدار شدن حیثیت و آبروی افراد منجر میشود، از قلمرو هجو خارج کرد. در این پژوهش تلاش شده است تا با روش تحلیل محتوا به بررسی هجو در زبان عربی و فارسی و تاثیر آن بر زبان عربی به ویژه در هجو بشار بن برد پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
ظـاهرا بهـار در ايـن شـعر بـه مخالفت گروهي از قشريان محافظه کار که نهضـت آزاديخـواهي مشـروطه را بـاب دنـدان خود نميديدند و رهبران آن جنبش را تکفير ميکردند اشاره کرده و رودررويي مذهب و سياست دسته هاي مترقي را نشان داده است : ترسـم مـن از جهـنم و آتـش فشـان او وان مالــک عــذاب و عمــود گــران او آن اژدهاي او که دمش هست صد ذراع وان آدمــي کــه رفتــه ميــان دهــان او در ٩ بيت بعد کرکس و رود آتشين و مار هشت پا و کاسه شراب حميم و گرز آتشين و چاه ويل و عقرب و پل صراط را وصف کرده سپس ميگويد(بهار، جهنم ، ديوان :١٦٣/١- :(165 جز چند تن ز مـا علمـا جملـه کائنـات هســتند غــرق لجــه ء آتــش فشــان او جز شيعه هرکه هست به عالم خداپرسـت ســوزد بــه نــار هيکــل چــون پرنيــان او وز شيعه نيز هرکه فکل بست و شيک شـد در دوزخ اســـت روز قيامـــت مکـــان او وان کس که با عمامه سر، موي سر گذاشـت منــديل اوســت ســوي درک ريســمان او وان کـس کـه کـرد کـار ادارات دولتـي ســوزد بــه پشــت ميــز جهــنم روان او نسل ميانسالان ايران امروز دسته هاي زنجير زن و قمه زن ماه محـرم را در شـهرها و دهات کشور هنوز از ياد نبرده اسـت و فرامـوش نمـيکنـد کـه چگونـه آن صـحنه هـاي حيرت انگيز دل هاي دينـداران حقيقـي را جريحـه دار مـيسـاخت ، و سـندهايي از رسـوم ناپسند شيعه ايران به دست دشمنان ميداد.