چکیده:
در میان مسائل موردبحث ارسطو در دانش منطق، قیاس موجهات جایگاه ویژهای دارد و از عصر باستان تا دوران معاصر محل مناقشه بوده است؛ ازجمله مباحث بسیار پرمناقشه در ذیل قیاس موجهات، نتیجه حاصل از قیاسی است که جهت صغرای آن اطلاق و جهت کبرای آن ضرورت باشد. درحالیکه ارسطو جهت نتیجه این قیاس را ضرورت میداند، برخی پسینیان او این نتیجه را رد کردهاند. فرض مدافعان ارسطو مبتنی بر پذیرش همگونی حدود قیاس است و بهطور خاص با استناد به نظریه حملپذیرها در جدل، روشن میشود مثالهای نقض ارائهشده با نظر به شروط ارسطو برای حملپذیرها، قابلپذیرش نیست؛ ولی این نگرش مستلزم آن است که ضرورت کتاب قیاس و برهان متفاوت از هم باشد و نسبت میان این دو کتاب مبهم بماند. این مقاله پس از شرح مسئله نزد ارسطو و راهحل شارحان او، با تمرکز بر آثار ابنسینا نشان میدهد در سنت منطق اسلامی، با طرح تمایز میان قضایای ضروری ذاتی و ضروری وصفی، راهحلی متفاوت از شارحان ارسطو برای دفع این اشکال طرح شده است. راهحلی که میتواند نسبت میان ضرورت در کتاب قیاس و برهان را نیز تبیین کند و مانع از مبهمماندن نسبت میان این دو کتاب شود.
خلاصه ماشینی:
سپس با رجوع به آثار ابنسینا نشان داده میشود که اولا او بهصراحت اشکال مذکور را در آثار خویش صورتبندی کرده و ثانیا با طرح تمایز میان قضایای ضروریه ذاتیه و ضروریه وصفیه، راهحلی متفاوت را برای رفع این اشکال مطرح کرده است: بر این اساس اسمای مشتق نیز میتوانند متعلق حمل ضروری واقع شوند، ولی باید میان حمل ضروری ذاتی و ضروری وصفی تمایز قائل شد.
برای آنکه بتوان نشان داد در اندیشه ارسطو، قضیه ضروری مستلزم همگونی ذاتی میان موضوع و محمول است، دو فرض زیر اثبات میشود: 1ـ در معناشناسی گزارههای حملی مقصود از «هر آ، ب است» این نیست که هر فردی ذیل مفهوم آ مندرج میشود، فردی است که ذیل مفهوم ب مندرج میشود؛ بنابراین گزارهای چون «هر رونده انسان است» را بهصرف آنکه هر فردی که مصداق رونده است مصداق انسان است، نمیتوان ازنظر ارسطو حملی موجه دانست.
پس مقدمات قیاس باربارا متشکل از کبرای ضروری و صغرای مطلق مستلزم یک قیاس باربارای دیگر متشکل از دو مقدمه ضروری است؛ بنابراین گزارهای چون «ادیب ضرورتا دانشداشتن است» و «رونده ضرورتا متحرک با دوپا است» (کبرای مثل نقض دوم و سوم) به نزد ارسطو پذیرفتنی نیست؛ زیرا موضوع آن نه یک اسم ذات، بلکه یک اسم مشتق است، اما مثال نقض اول نیز با توجه به قاعدهای دیگر از حملپذیرها، مردود است؛ اسمای ذات بهعنوان موضوع گزارههای ضروری، بر اسمای مشتق حمل نمیشوند (ibid, P.