چکیده:
مقاله حاضر تلاش دارد پویایی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در ترکیب تناقض نماها تشریح نماید و به این پرسش پاسخ دهد که جمهوری اسلامی ایران چگونه توانسته بین امور به ظاهر متناقض در فراِیندی پویا تلفیق و سازگاری برقرار سازد. مقاله در مبحث نخست، این پویایی را از حیث نظری در برقراری توازن بین سه امر تناقض نمای آرمان گرایی و واقع گرایی، درون گرایی و برون گرایی، و سیاست خارجی و سیاست امنیتی مورد بررسی قرار می دهد و پویایی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را در چارچوب دیدگاههای «آرمانخواهی واقعبینانه»، «برونگرایی درونزا»، و «سیاست خارجی و امنیتی مشترک» نشان میدهد. سپس در مبحث دوم، چگونگی پیوند بین سه امر تناقض نمای عملی یعنی منطقه گرایی و فرامنطقه گرایی، دوجانبه گرایی و چندجانبه گرایی و سیاست اعلامی و اعمالی را در چارچوب «نومنطقهگرایی و میان منطقهگرایی»، «دو-چندجانبه گرایی» و «پیوند سیاست اعلامی و اعمالی» بررسی می کند.
خلاصه ماشینی:
مقاله در مبحث نخست ، اين پويايي را از حيث نظري در برقراري توازن بين سه امر تناقض نماي آرمان گرايي و واقع گرايي، درون گرايي و برون گرايي، و سياست خارجي و سياست امنيتي مورد بررسي قرار مي دهد و پويايي سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران را در چارچوب ديدگاههاي «آرمان خواهي واقع بينانه »، «برون گرايي درونزا»، و «سياست خارجي و امنيتي مشترک» نشان ميدهد.
جمهوري اسلامي ايران همانگونه که در برقراري پيوند بين فرد و جامعه ، دين و سياست ، اسلام و مردم سالاري، انديشه و فناوري، سنت و مدرنيته ، حق و تکليف توفيق يافته است ، در عرصه سياست خارجي نيز توانسته است بين امور به ظاهر متعارض ، در نوعي نظام فکري منسجم ، پيوند برقرار سازد و به اصطلاح «وحدت در عين کثرت » را تحقق بخشد؛ بدين لحاظ تعارضي بين اصول آرماني انقلاب اسلامي از جمله سلطه ستيزي، حق طلبي، عدالت خواهي، عزت طلبي، صلح خواهي و استقلال طلبي با واقعيت هاي جامعه جهاني وجود نداشته و جمهوري اسلامي ايران توانسته است همزمان با پل زدن بين آرمان ها و واقعيت ها و ايجاد نوعي توازن بين منافع ملي و مصالح اسلامي، به واقع گرايي، مصلحت گرايي، امنيت طلبي، عقل گرايي و تعامل سازنده و موثر با جهان اهتمام ورزد.
جمهوري اسلامي ايران توانسته است در گذر زمان و با انباشت تجربيات در فرآيند حرکت تکاملي خود ضمن کاستن از زمينه هاي تضاد و شکاف بين واقع گرايي و آرمان گرايي، نوعي تلفيق و همگرايي بين دو رويکرد مزبور بر اساس مدل بومي برقرار سازد، که از آن به «آرمان خواهي واقع بينانه » به معناي «رو به آرمان داشتن و واقعيات را لحاظ کردن » تعبير ميشود.