چکیده:
سنت دومین منبع تشریع در شریعت اسلامی و مهمترین منبعی است که پس از قرآن کریم، می تواند در جهت اسلامی ساختن علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد. این مهم زمانی میسّر است که معنا و قلمرو حجّیّت سنّت اثبات گردد.
در این نوشتار، آرای اندیشوران فریقین درباره قلمرو حجّیت سنت را مرور کرده و ضمن ارزیابی و نقد آنها از منظر قرآن کریم و روایات معصومان، حقیقت این قلمرو را ترسیم نماید.
از حاصل این پژوهش میتوان دریافت که از بین دیدگاه های سنّتی و روشنفکرانه مطرح در این عرصه، مبانی عقلی و نقلی دیدگاههای دالّ بر محدود انگاری قلمرو حجّیّت سنّت، به دلایل متعدّد متقن و قطعی، مخدوش و نامعتبر است. ضمن اینکه قرآن کریم و روایات معصومان با اثبات اطلاق قلمرو حجیت سنت، هیچ تفاوتی بین امور دنیوی و غیر دنیوی، عادی و غیر عادی و ... در اصل حجّیّت سنّت نمیگذارند؛ لذا قلمرو حجّیّت سنّت، مطلق است و این منبع ارزشمند میتواند به عنوان منبعی متقن، در جهت اسلامی ساختن علوم انسانی مورد استفاده قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
) يا ناظر به تجارب و مهارت هاي انساني باشند، عاري از دلالت تشريعي نيسـتند و بر يکي از احکام خمسه دلالت ميکنند (حکيم ، ، بـيتـا: ١١٦، همـو، الاصول العامه للفقه المقارن ، ١٩٧٩: ٤٠؛ مظفر، اصول الفقه ، ٢/ ٤٢)؛ گر چه دلالـت برخـي از آنهـا بـر احکام ، از نوع حکم اولي و دلالـت برخـي از نـوع حکـم ثـانوي اسـت (حکـيم ، ، بيتا: ١١٦)؛ لذا حتي اگر به رواياتي چون «انتم اعلم بشؤون دنياکم » (در ادامه نوشـتار بـه تفصيل بدين روايت خواهيم پرداخت ) تمسک کنيم ، باز جواز بهره گيري از تجـارب انسـاني در عرصـه زندگي، منوط به همين امضا و تأييد نبوي است (همان ، ١١٧)؛ از اين رو، بايد دانست که دامنـه شـمول سنت ، فراگير و قلمرو حجيت آن ، مطلق است ؛ حجيتي مطلق که هر که به فراخور شرايط خويش بايـد بدان تأسي کند و وظيفه خويش را دريابد.
در تأييد همين امر، بسياري از روايات ، معلوم ساخته اند که وجود پيامبر، يکپارچـه مـؤدب بـه آداب الهي است و بر مبناي همين الهي بودن ، هر خواست و اراده و بخشش و ممانعت حضـرتش عين تشريع اسـت (حـويزي، نـورالثقلين ، ١٤١٥: ٥/ ٢٨٤ــ٢٧٩)؛ بـراي مثـال امـام صـادق ع ميفرمايد: «إن الله ـ عز و جل ـ أدب نبيه علي محبته ، فقال : و إنک لعلي خلق عظيم »، ثم فـوض (به تصویر صفحه رجوع شود) بنابر ديدگاه مفسران در اين آيه شريفه ، مراد از «قضاء رسـول »، هـر گونـه دخـل و تصـرف حضرت در شئون زندگي مردمان ، حتي شئون شخصي زندگي ايشان است (طباطبـايي، الميـزان ، بيتا: ١٦/ ٣٢٢؛ صادقي تهراني، الفرقان في التفسير القرآن ، ١٣٦٥ش : ٢٤/ ١٤٠).