چکیده:
سلاح هستهای بهعنوان نخستین مولود بهکارگیری بشر از انرژی هستهای کارایی بالایی در پایاندادن به جنگ و محافظت از حکومت و تمامیت سرزمینی ایفا میکند. در برابر میتواند به کشتار گسترده، انبوه و تودهای و اتلاف وسیع در ابعاد انسانی، حیوانی و محیطی بینجامد که پیامدهای خسارتبار آن در هر دو بعد مکانی و زمانی، قابل گسترش است. چالش اخلاقی پیشگفته باعث شد تا از نخستین روزهای تولید این سلاح مسئله جواز تولید، انباشت و استفاده از آن در عرصههای گوناگون جنگ در دانشهای اخلاق، حقوق و علوم امنیتی و استراتژیکی به بحث و نقد گذارده شود. نظریههای تفکیکی با هدف توجیه چالشهای اخلاقی ناشی از بهکارگیری سلاح هستهای و رفع نگرانیهای بشردوستانه در دو دانش فقه و حقوق در جنگ مطرح شد. نظریه «تاثیر دوگانه» در دانش حقوق در جنگ عرضه شد که مبانی نظری آن را میتوان در متنهای حقوق اسلامی در قالب نظریه «تفکیک قصد و فعل در استفاده از سلاحها و حملههای کشنده و تخریبکننده فراگیر» مشاهده کرد. بر مبنای این نظریهها، جواز استفاده از سلاح هستهای با استناد به فقدان قصد استفادهکننده نسبت به کشتار و تخریب گسترده توجیه میشود. ادبیات و مبانی یکسانی که در ایندو نظریه مطرح شد، زمینه طرح ادله یکسانی را با هدف توجیه استفاده از سلاح هستهای پدید آورده است. مقاله پیشرو میکوشد تا با تبیین مفاد، مبانی، اقتضائات و رویکردهای نظریههای تفکیکی، ادله و مبانی استدلالی و بینشی آنها را نقد و بررسی کند.
Nuclear weapons as the first result of the use of nuclear energy has high efficiency to end war and to protect the sovereignty and territorial integrity. Nevertheless, it can lead to wide and mass killings and large-scale of human, animal and environmental waste and its damaging consequences may expand in terms of space and time. This ethical challenge caused the issue of its production, stockpiling and use in various arenas of war be put to discussion in ethics, law and security and strategic science from the early days of the production of these weapons.
The multiplicity theories were raised to justify the ethical challenges arising out of use of nuclear weapons and to address humanitarian concerns in Fiqh and law in war. The theory of "double effect" in law was launched in war the theoretical foundations of which, in the context of Islamic law, can be seen in the notion of "separation of intention and act in the use of Amm al-ihlak and Amm al-ifsad weapons and attacks". the permissibility ofthe use of nuclear weapons may be justified, based on thesetheories, referring to the lack of intention of their users for themassive killings and destruction. same literature and foundations raised on these two theories has made the context for giving same arguments to justify the use of nuclear weapons. This article attempts to review and criticize arguments and foundations of these theories by defining their content, principles, requirements and multiplicity approaches.
خلاصه ماشینی:
منطبق با اين ديدگاه ، سربازان مسلمان در عمليات جنگي بايد تـا جـايي کـه مقـدور است به تفکيک و تمييز نظاميان از غيرنظاميان در نشانه گيريها و حمله ها اقدام کنند امـا اگر در عمل قادر به چنين تمييزي نباشند، همين قدر که در ذهن و در نيت خـويش بـه چنين تفکيک و تمييزي اقدام کنند کفايت کرده و حمله و عمليـات جنگـي آنـان جـايز است (سرخسي، ١٤٠٦ق ، ج ١٠، ص ٣٢)؛ چرا که تمييـز بـين نظاميـان و غيرنظاميـان در عمل ، تکليفي فراتر از توان انسان (تکليف مالايطاق ) شمرده ميشود.
عبارت پيشين نشان از آن دارد که نوع حمله و سلاحي کـه در طـي حملـه اسـتفاده ميشود، حمله و سلاحي نيست که بيگمان به کشتار غيرنظاميان بينجامد؛ بلکه حمله و سلاحي است که به دليل تداخل نظاميان و غيرنظاميـان ، يقـين بـه مصـونيت غيرنظاميـان نميتوان داشت اما درباره سلاحي که يقين به کشتار غيرنظاميان وجـود دارد، نمـيتـوان 78 قصد و فعل را در يک جهت دانست ؛ زيرا استفاده کننده اي کـه مـيدانـد غيرنظاميـان در / نتيجه استفاده از سلاح کشته ميشوند، هيچ گاه نميتواند قصـد عـدم کشـتار آنـان را در ذهن بپروراند.
با اين توضيح که در ادله ممنوعيـت ، عمليـات جنگـي محـدود بـه منطقـه جنگي و در برابر جنجگويـان روا دانسـته شـده و ايـن محـدوديت و تضـييق مسـتلزم احتياط کردن در حمله هاي جنگي و نشـانه گيـريهـا و محافظـت عملـي از غيرنظاميـان به عنوان معياري ايجابي است و از برخي فتواها نيز اصل احتياط به دست ميآيـد کـه در بند بعدي مطالعه خواهد شد؛ حال آن که نظريه هاي تفکيکي که مبتني بـر انفکـاک کامـل قصد و فعل عرضه شده اند، صرف نداشتن قصد کشتار غيرنظاميان را بـه عنـوان معيـاري سلبي، مجوز هر گونه حمله و استفاده از هرگونه سلاحي قلمداد ميکند.