چکیده:
نظریة وحدت وجود، یکی از دشوارترین، ولی در عین حال سادهترین مباحث طریقت عرفان است. این نظریه را باید جزو میراث فکری اندیشمندان بزرگ عالم بشری در طول تاریخ دانست که از یونان باستان تا روزگار ما، هر صاحب نظری خواسته است، مطابق باورهای ذهنی خویش، به ماهیّت و حقیقت وجود، جواب قابل قبولی بدهد و هستی واقعی را تبیین کند. عرفای اسلامی را میتوان بزرگترین نظریه پردازان این بحث پردامنه و شورانگیز دانست. ابن عربی برای نخستین بار به شرح و بسط آن پرداخت. مولانا جلالالدّین محمّد بلخی نیز از این امر مستثنا نیست. این که ماهیّت اندیشة وحدت وجود چیست و چگونه مورد شرح و بررسی و بازنویسی اهل نظر قرار گرفته است و نیز وجود حقیقی چیست و کدام پدیدهها جلوههایی از حقیقت مطلق شمرده میشود، موضوع این مقاله است که کوشیدهایم با سادهترین بیان ممکن، از دیدگاه علمای گذشته و حال و نیز دانش نوین، تعریف سادهتر و روشنتری از ماهیّت عالم وجود، در دست داشته باشیم.
خلاصه ماشینی:
آن تعریف کلّی که از لغت نامة دهخدا در آغاز سخن نقل شد، مبنی بر اینکه آب دریا را حقیقت دانسته و جلوههای مختلف آن مانند شبنم و قطرة باران را همان دریا دانسته است، در این تعریف ما جای چندان مناسبی ندارد؛ زیرا درست است که قطرة باران و شبنم خاستگاهی جز دریا ندارد، امّا وجود دریا تجزیه شده و بخش کوچک آن به شکل یک قطره آب در نظر ما تجسّم یافته است؛ در حالی که در اشاره به رابطة نور و خورشید، تکثّر وتجزیه جایی ندارد و همانگونه که نمیتوان پرتو آفتاب را از خورشید متمایز دانست، نور پاک محمّدی هم پرتوی از نور مقدّس الهی است و بخش تجزیه شدهای از آن نیست و حضرت به همین سبب و برای زدودن غبار تردید از دلها است که فرموده است: «من رآنی فقد رأی الحق» (گوهرین، 1376، جلد10 :107) آفریده شدن همة کاینات از نور پاک محمّدی را نباید به معنی تکثّر موجودات دانست.
انسان چون نمیتواند به ماهیت ذات پروردگار پی ببرد و برای وجود حقّ تعالی صفاتی در نظر بگیرد که مطابق با محدودیّتهای ذهنی او باشد و باز چون نمیتواند از اسماء مبارکی که در بارة خداوند در قرآن مجید آمده است، وجود حقّ تعالی را برای خود به شکل عینی مجسّم کند، بنابراین توانایی دریافت این اندیشه را ندارد که عدم چگونه با اراده خداوند هستی یافته و در نظر او به صورت حقیقت جلوه کرده است و دیر یا زود به ارادة خداوند این وجود ظاهری به عدم تبدیل خواهد شد.