چکیده:
ممکن است در زمان انعقاد قرارداد، طرفین، الفاظی را ضمن عقد برگزینند که با مقتضای عقد ظاهری، منافات داشته باشد. با این حال گاهی ارکان عقد صحیح دیگری در عقد باطل موجود می باشد که می تواند مورد شناسایی قرار گیرد. بر این اساس کشورهای عربی تحت شرایطی نهاد تحول عقد را با پیروی از حقوق آلمان پذیرفته اند. چالش اصلی این نظریه اینست که چگونه می توان با الفاظی که برای انعقاد عقد مشخصی وضع شده است، عقد دیگری را اراده نمود؟ این نظریه مبتنی بر اصل صحت عقد، لزوم توجه به معنای عقد و مقاصد طرفین و حمایت از نظریه اعتماد، قرار گرفته است. در واقع برای انعقاد عقد، توجه به قصد واقعی طرفین ملاک می باشد و الفاظ می بایست مطابق با آن تفسیر شود تا عقد دوم را بتوان صحیح تلقی کرد و به عنوان جانشین عقد ظاهری، توصیف کرد.
At the process of the conclusion of the contract, the declaration of intention is usually made in the status words, but the parties may choose the words in the contract that contradict with the appearance of contract, but the other contract in the contract of void have. In this regard, some Arab countries with the pursuant of Germany legal system accepted the concept of transformation of contract. The main challenge of this theory is how may be intended a contract with words of a specific contract. This theory is based on the principle of the authenticity of the contract, the need to pay attention to the meanings of contract and goals of the parties and to support the theory of reliance. In fact, for the purpose of concluding a contract, the main element is the parties' of actual intention and the words used by them must be interpreted in accordance with it. In this conditions the second contract can regarded as a valid one.
خلاصه ماشینی:
چـالش اصلي اين نظريه اينست که چگونه ميتوان با الفاظي که براي انعقاد عقد مشخصي وضع شده است ، عقد ديگري را اراده کرد؟ اين نظريه مبتني بر اصل صحت عقد، لزوم توجه به معناي عقد، مقاصد طرفين و حمايت از نظريه اعتماد، قرار گرفته است ؛ در واقع بـراي انعقاد عقد، توجه به قصد واقعي طرفين ملاک اسـت و الفـاظ بايـد مطـابق بـا آن تفسـير شود تا عقد دوم را بتوان صحيح تلقي کرد و به عنوان جانشـين عقـد ظـاهري، توصـيف کرد.
مـا در ايـن مقالـه بحـث ميکنيم ، آيا ميتوان از قصد اوليه طرفين بر عنوان عقد عدول کرد و بنابر مصـالحي کـه با اصول و قواعد حقوقي برخورد نداشته باشد، توصـيف جديـدي از قـرارداد ارائـه داد؛ تحول عقد بر چه مباني فقهي و حقوقي استوار اسـت ؛ آيـا بـر اسـاس منطـق و اصـول حقوقي در فقه و حقوق ايران ميتوان نهاد تحول عقـد را پـذيرفت ؛ در صـورت يـافتن مصاديق شبيه اين نهاد، ميتوان با استفاده از استقرا، يک قاعده ايجاد کرد و نظريه تحول عقد را بر مبناي آن پذيرفت ؛ به نظر ميرسد تحول عقد به صورت ضمني در فقـه شـيعه و حقوق ايران مشاهده ميشود که با استقراء در مصـاديق مطـروح مـيتـوان بـه سـمت پذيرش بدون اشکال اين نهاد رفت .