چکیده:
از جمله زمینههای مهم بروز اختلافات زناشویی و طلاق در خانوادههای مذهبی، روابط همسران با فامیل است. مشکلات اخلاقی پدیدآمده در این روابط میتواند موجب بروز اختلالات فراوانی در زندگی زناشویی شود. پژوهش حاضر به بررسی مسائل اخلاقی همسران مذهبی در روابط فامیلی پرداخته و از روش پژوهش کیفی، روش تفسیری و تحلیل محتوای متون اسلامی استفاده کرده است. براساس نتایج مقاله، مسائل اخلاقی موجود در روابط همسران مذهبی با فامیل ازنظر موضوع بیستوپنج مورد است: مسائل دسته اول تعاملی است و از ارتباط یا حضور در مجالس، رعایت موازین دینی، امور تربیتی، وابستگیها و تبعیضها نشأت میگیرد؛ مسائل دسته دوم به حمایتهای معنوی مربوط است، مانند کمک به والدین و حل مشکلات آنها و تبادل اطلاعات؛ مسائل دسته سوم حمایتهای مادی مانند تأمین مالی والدین را دربردارد. ریشههای بروز این مسائل در بیست عنوان کلی، مانند ضعف آگاهی درباره مهارتهای زندگی و افول دینداری و اخلاق در خانوادهها، دستهبندی شده است.
خلاصه ماشینی:
تواضع و حفظ عزت نفس: یکی از مواردی که برای همسران مسئله اخلاقی ایجاد میکند، توقع زیاد خانواده همسر برای کمککردن فرد به آنها است.
این موضوع نیز زمینهساز مسائل اخلاقی در زندگی زناشویی است: حل مشکلات والدین و فامیل و تضییع حقوق اخلاقی همسر و فرزندان یا نادیدهگرفتن مشکلات آنها و حفظ حقوق اخلاقی همسر و فرزندان؟ 3.
4. ضعف ارتباط در روابط فامیلی ضعف ارتباط با خانواده خود؛ خانواده همسر و ارتباط خانوادههای همسران با یکدیگر، موجب بروز مسائل اخلاقی در زندگی زناشویی میشود.
این مسئله در ارتباطهای فامیلی، بر زندگی زناشویی همسران مذهبی تأثیر منفی دارد و آن را با مسائل اخلاقی روبهرو میکند.
همسران مذهبی نیز قطعا در ارتباطهای فامیلی از آثار مخرب این رسانه درامان نیستند و زندگی زناشویی آنها با مسائل اخلاقی فراوانی مواجه میشود.
تأثیر منفی این مشکلات در زندگی زناشویی همسران هم نمود مییابد و آنها را با مسائل اخلاقی گوناگون درگیر میکند.
افزونبراین، اخلاق کانتی نشان می¬دهد چگونه رویکرد غیرابزاری به طبیعت (چه زیباشناسانه و چه به دیگر روشها)، میتواند به ما کمک کند تا بهمنزله یک موجود اخلاق¬مدار پیشرفت کنیم؛ ازاینرو، نباید محیط¬زیست را صرفاً منبع مواد خام برای انسان تصور کنیم.
این رویکرد دوگانه و مرتبهای درباره جهان، بعضی را بر آن میدارد که ادعا کنند انسانمداری کانت، ازنظر اخلاقی مشمئزکننده است؛ یک «انسانگرایی ناخوشایند» که در آن طبیعت فرمانبردار عقل، فرهنگ و غایات بشری است (Hoff, 1983).