چکیده:
موریس بلانشو، فیلسوف و ادیب فرانسوی، علی رغم آن که در زمانه خود شخصیتی کمتر شناخته شده به
شمار می رفت، اما آثارش از نیمه دوم قرن بیستم تا به امروز مورد توجه فلاسفه و منتقدان ادبی واقع شده
است. آنچه نوشته های بلانشو را متمایز می سازد، رویکرد قطعه وار او در قبال فلسفه و ادبیات است که
بیش از آنکه به تدوین نظریه های فلسفی و ادبی بینجامد، منجر به ضد-نظریه و در نتیجه بینشی
غیرسیستماتیک به این دو حوزه شده است. از چشمگیرترین جنبه های اندیشه بلانشو، بحث در باب
نسبت غریبی است که او میان خاستگاه ادبیات و مسئله تناهی و مرگ برقرار می سازد. جستارحاضر، در
پی خوانش آراء بلانشو در خصو ادبیات، به مسئله تعریف ناپایری آن و سپس خاستگاه ادبیات
می پردازد و از خلال تحلیل دیدگاه بلانشو در باب مرگ، نسبت این دو موضوع را به بحث و بررسی
می گاارد. چنان که خواهیم دید، تصور بلانشو در خصو تناهی و نیهیلیسم را می توان به نحوی
ناسازنما برسازنده ی راز ابهام ادبیات و خاستگاه آن تلقی کرد.
خلاصه ماشینی:
پرسش های اصلی پژوهش حاضر بدین ترتیب اند: اگر جهت گیری ادبیات به سوی سرآغاز و خاستگاه خویش _ آنجا که بنا به فرض ، ماهیتش به مثابه زبانی متمایز بنیان نهاده میشود_ با مرگ ، که همواره در مقام نقطه پایان هستی است مواجه میگردد، آیا با ناسازه ای که ادبیات را ناممکن میسازد رو به رو نمیشویم ؟ آیا ادبیات کشفِ تناهی است و یا به سبب قرابت با مرگ به مثابه ی غیاب ، بر امر بینهایت دلالت دارد؟ این نوشتار در درجه ی اول از آثار مختلفِ بلانشو بهره برده است تا به مرکز پیچیدگیهای نوشتار بلانشو در باب ادبیات نزدیک شود.
در این دوره ، ادبیات «فراخوانده میشود تا بدل به حضور خویش شود؛ آنچه میجوید و تلاش در محقق ساختنش دارد، ذات ادبیات است »١؛ چنان که جایی دیگر٢ در خصوص ریلکه ٣ معتقد است که شعر او نظریه ای غنایی است درباب خودِ کنش شاعرانه ؛ شعری که به تجربه ای گشوده شده که خودْ آن را ممکن ساخته است ؛ و از نگاه بلانشو، این رویه ای است غریب که از اثر به خاستگاه اثر میرود و بدل به جست و جوی بینهایت و پرتشویشِ سرآغاز میگردد.
اما هرگاه به آغاز فرایند نوشتن میاندیشیم ، با ناسازه ای رو به رو میشویم که به زعم بلانشو، هگل ٢ پیش از این بدان اشاره کرده بود٣: ناسازه ی میان استعداد و عملِ نوشتن ؛ از طرفی نویسنده برای نوشتن نیازمند استعداد است ، اما استعداد به خودی خود هیچ است و تا وقتی هنوز چیزی ننوشته است از وجود یا عدم استعدادش بیخبر خواهد بود.