چکیده:
یکی از اصول اعتقادی مسلمانان، اصل معاد و زندگی پس از مرگ است. این اصل در دین اسلام از چنان جایگاهی برخوردار است که عدم اعتقاد به آن، موجب کفر و خروج از اسلام می گردد. اثبات تجرد نفس و بقای آن، زیر بنای معاد را تشکیل میدهد.مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش از ملاصدرا از مسائل علم کلام و یکی از شاخه های مسئله نفس و فنا یا خلود آن پس از مرگ بوده است که ملاصدرا آن را در غالب مساله فلسفی مطرح کرد و در دنباله مباحث مربوط به حرکت جوهری نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار داد. وی قائل است که ادراکات جزئی پس از مرگ توسط قوه خیال صورت می گیرد. این قوه همراه با نفس، پس از مرگ باقی می ماند، از این رو در این جا به تبیین این اصل و آراء فلاسفه در باب آن پرداخته می شود.
خلاصه ماشینی:
مسئله معاد و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی، پیش از ملاصدرا از مسائل علم کلام و یکی از شاخههای مسئله نفس و فنا یا خلود آن پس از مرگ بوده است که ملاصدرا آن را در غالب مسأله فلسفی مطرح کرد و در دنباله مباحث مربوط به حرکت جوهری نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار داد.
مسئله برزخ و همچنین نوع و چگونگی حیات برزخی پیش از ملاصدرا از مسائل علم کلام و یکی از شاخههای مسئله نفس و فنا یا خلود آن پس از مرگ بوده است که ملاصدرا آن را در غالب مسأله فلسفی مطرح کرد ودر دنباله مباحث مربوط به حرکت جوهری نفس انسانی و قوا و ادراکات او قرار داد.
در حیات برزخی، ارتباط روح با زندگی و اعمال دنیایی به کلی قطع نمیشود؛ بلکه اگر کار نیکوئی را دنیا پیریزی کرده باشد که اثرش پس از مرگ او باقی مانده باشد (همانند ساختن مسجد)، از ثواب این عمل نیز در عالم برزخ بهره میبرد.
با ضعیف شدن این تعلق، بدن به ضعف میگراید و قطع تعلق کامل نفس از بدن همان مرگ است(صدرالدین شیرازی ، الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعه،ج9،ص51).
نیروی خیال پس از مرگ، ذات خود را آن گونه که در این جهان بوده، مییابد با ورود انسان به عالم نفوس، قوه خیال به دلیل عدم توجه نفس به بدن عنصری تقویت میشود و این قدرت وجودی قوه خیال سبب میشود که صور ادراکی را ایجاد کند که در عین برخورداری از مقدار، فاقد ماده عنصری است.