چکیده:
مهمترین اصطلاح مکتب روانکاوی یونگ «آرکی تایپ» است. آرکی تایپ افکار غریزی و مادرزادی و تمایل به رفتارهایی است که انسانها طبق الگوهای از پیش تعیینشده انجام میدهند یا به تعبیری تصاویری هستند که به ناخودآگاه بشر راه یافتهاند. این افکار و تمایلات در مذاهب، اسطورهها و نوشتههای ادبی خودنمایی میکنند. فروغ یکی از شاعران بنام معاصر ایرانی است که شاید به سبب رنجهایی که در زندگی متحمل شده است، اصطلاح آرکی تایپ در اشعار او زیاد به چشم میخورد. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان میدهد که آرکی تایپهایی نظیر مام بزرگ یا بزرگ بانوی هستی، تولد دوباره، عشق و قهرمان در اشعار فروغ بسیار دیده میشود و از میان آنها آرکی تایپهای قهرمان و مام بزرگ جلوه بیشتری دارند. دانستن این کهن الگوها سبب درک بهتر معنا و مفهوم شعر فروغ میشود، بسیاری از گرههای اشعار او را میگشاید و به زیباشناسی شعر نیز کمک میکند. مثلا با فهم کهن الگوی عشق است که درمییابیم عشق با گذر زمان در نگاه فروغ بی فروغ نمیشود. ازلی و ابدی است. روز و شب ندارد و زمان و مکان نمیشناسد.
خلاصه ماشینی:
com نويسنده مسئول : مسعود پاکدل مقدمه کهن الگو(Archetype) از اصطلاحات رايج در روان شناسي کارل گوستاو يونگ - که از روش او با عنوان «روان شناسي تحليلي» ياد ميکنند- است کـه در نقـد ادبـي، بـه ويـژه رويکرد نقد اسطوره اي که به آن «نقد کهن الگويي» ميگويند، کـاربرد بسـياري دارد.
کهن الگوها مانند ديگر مفاهيم تعريف شده در روان شناسي تحليلـي داراي دو ماهيـت فردي و جمعي هستند که هر کـدام داراي ويژگـيهـاي مثبـت و منفـي مـيباشـند کـه زمينه هاي رواني پيچيده اي را در انسان ها به وجود ميآورند و عمري به درازي عمر بشـر دارند، با اولين بشر زاده شده اند و تا آخرين دوران حيات نيز ادامه مييابند.
منشأ و ريشه اصطلاح آرکي تايپ يا کهن الگـو را در دو نقطه ميتوان جست وجو کـرد: يکـي مکتـب مـردم شناسـي کـه جيمـز فريـزر، انسان شناس اسکاتلندي آن را در فاصله سال هاي ١٨٩٠ تا ١٩١٥ ميلادي مطرح کـرد و منشأ ديگر آرکي تايپ ، به تئوريهاي روان شناسي کارل گوستاو يونگ بازميگردد و البته شهرت اين اصطلاح نيز بيش تر مربوط به همين حوزه است .
«يک سال اسـت کـه بـه طور مداوم شعر ميگويم ، پيش از آن مطالعه ميکردم ميتوانم بگويم که بيش تر از همـه روزهاي عمرم کتاب هاي مفيد و سودمند خوانده ام و سه سال است که اصولا شاعر شده ام يعني روحيه شاعران پيدا کرده ام »(جلالي، ١٣٧٥: ٦٢) «من وقتي سيزده يا چهارده ساله بودم ، خيلي غزل ميساختم و هـيچ وقـت چـاپ نکردم .
کهن الگوي مام بزرگ يا بـزرگ بانوي هستي و عشق و قهرمان و تولد دوباره از اهم مواردي است که در شعر فروغ بازتاب ويژه اي دارد.