چکیده:
حدیثبسندگی جریانی فکری است که بین گروهی از مسلمانان شکل گرفت و کموبیش در عصر حاضر نیز رگههایی از آن به چشم میخورد. حدیثبسندگان، قرآن را برای همگان قابل فهم ندانسته به همین دلیل از مراجعه مستقیم به قرآن پرهیز نموده و در شناخت معارف دینی تنها به سنت و حدیث مراجعه میکنند. آنها هرگونه بحث عقلی و تفکر و تاویل در این خصوص را رد میکنند و تنها آیاتی را در شناخت دین میپذیرند که حدیث یا روایتی درباره آن وجود داشته باشد. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفیتحلیلی نگاشته شده در پی شناخت و سیر شکلگیری این جریان در اهل سنت است. بررسیها نشان میدهد جریان حدیثبسندگی در مقابل جریان قرآنبسندگی ایجاد شده است. حدیثبسندگی در بین مسلمانان، نخستین بار از برخی صحابه و تابعان گزارش شده است. این جریان فکری در اهل سنت پس از رحلت پیامبر در دوران صحابه تشکیل و تا دوران معاصر ادامه دارد. حدیثبسندگی در اهل سنت عمدتا بین گروهی از عامه اهل الحدیث همچون حنبلیه، حشویه و سلفیه شکل گرفته است.
خلاصه ماشینی:
بعضی از مردم که اهل تفکر و تجزیه و تحلیل نیستند، همواره تدین را مساوی تعبد و تسلیم فکری به ظواهر آیات و بهخصوص احادیث میدانند و هر تفکر و اجتهادی را نوعی طغیان و عصیان علیه دین تلقی میکنند؛ بهویژه اگر این افراد خود واقعاً به ظاهرگرایی خویش مؤمن و معتقد باشند و عملاً تعصب بورزند، برای یاری رساندن به عقاید باطل خود، به جعل حدیث رو میکنند.
گروهی که بهزعم خویش تنها حدیث را برگرفته و تا جایی پیش رفتهاند که ظهور قرآن را بدون حدیث، حجت ندانستند(انصاری، بیتا، ج1، ص56ـ57) بر اساس بینش عامه که صحابه را مرجع علمی پاسخگویی به نیازهای فقهی میشمردند، پس از رحلت نبی مکرم اسلام، صحابه در مناطق مختلف بلاد اسلامی پراکنده شدند و مرجعیت مردم را به دست گرفتند، لیکن آنان در آنچه از پیامبر نقل میکردند متفاوت بودند و همۀ آنها بهطور یکسان محضر آن حضرت را درک نکرده و از گفتار و کردار و سیرۀ ایشان مطلع نبودند.
وی یادآور شد که احادیث مربوط به صفات خداوند که در کتابهایی چون توحید ابن خزیمه(311ق) نقل شده است و ظاهر آنها بر تشبیه و تجسیم دلالت دارد، باید بدون تأویلاتی که برخی اشاعره به کار گرفتهاند مورد استناد قرار گیرد؛ ولی به این مطالب اکتفا ننمود و سفر برای زیارت قبر پیامبرو اهل بیت و اولیای الهی و تبرک جستن به آثار آنان را مخالف با توحید در عبادت دانست و بسیاری از احادیثی را که دربارۀ فضایل اهل بیت پیامبر در مسانید و صحاح و حتی مسند احمد بن حنبل وارد شده، مردود دانست.