چکیده:
در تعاریف جدید قدرت و حاکمیت، با شبکهی پیچیدهای از روابط و تعاملات قدرت روبهرو میشویم که از پایینترین سطوح زیستی نشات میگیرند. این مقاله بر آن است تا با مطالعهی ادبیات تنبنیاد از آنتیگونهی سوفوکلس تا امروز، بازنمون تعارض تنسوژهی دیاسپوریک با سیاستهای زیستی حاکمیت را در اقتباسی معاصر واکاوی کند. مفهوم سوژهی بدنمند که وامدار مباحث پدیدارشناختی موریس مرلوپونتی است، در پیوند با نظریهی زیستقدرت میشل فوکو، حیات برهنه و زیستسیاست جورجو آگامبن و مفهوم مرگسیاست آشیل امبمبه ابعاد تازهای پیدا کرده است. مروری تطبیقی بر آنتیگونهی سوفوکلس و آتش خانگی کامیلا شمسی نشان میدهد که در دوران پسااستعمار، مرگسیاست به شکلی دیگر باقی است و حیات و ممات مهاجران، این تنسوژههای دیاسپوریک، را تحت کنترل دارد. اما آیا سوژهی دیاسپوریک همواره تسلیم این سیاستها میشود؟ همانطور که در آنتیگونه، برادر یاغی دو کالبد زیستی و سیاسی دارد و بعد از مرگ هم به چالش حکومت ادامه میدهد، در آتش خانگی نیز تنسوژهی دیاسپوریک در دو لایهی زیستی و سیاسی معنا مییابد. او نخست با پیوستن به داعش مقابل قانون حاکم قرار میگیرد و به نمادی از بدنهی قدرت معارض تبدیل میشود، اما بعد از مرگ در پی احقاق حق تدفین خود در وطنی که او را خائن و دشمن مردم مینامد، مصرانه سیاستهای قدرت مسلط را به چالش میکشد. در آتش خانگی لجستیک جسد، اصل خاک، مسالهی وطن، و سیاستهای دوگانهی زیست/مرگ در حق نسل دوم مهاجران مفاهیمی بدیعاند که این اقتباس را به زبرمتنی قابل تامل بدل کردهاند.
خلاصه ماشینی:
مروري تطبيقي بر آنتيگونه ي سوفوکلس و آتش خانگي ِ کاميلا شمسي نشان مي دهد که در دوران پسااستعمار، مرگ سياست به شکلي ديگر باقي است و حيات و ممات مهاجران ، اين تن سوژه هاي دياسپوريک ، را تحت کنترل دارد.
درحالي که اين مقاله همچون بسياري نمونه هاي ديگر در حدود و ثغور دياسپوراي جغرافيايي تبيين شده و فاقد مؤلفه هاي ديني است ، سه پژوهش جديد اختصاصا به موضوع دياسپوراي اسلامي پرداخته اند: مقاله ي "امت اسلامي ، جايگزيني براي جامعه مهاجران (دياسپورا) در رمان مناره " براي نخستين بار دوگانه ي متضاد "امت " و "ملت " در دياسپوراي مسلمانان را مطرح مي کند و به خوانش رماني از ليلا ابوالعلا از اين منظر مي پردازد (صادقي و پورگيو ١٦٣-١٧٩).
آنتيگونه : تن زيستي/سياسي و شبح برادر مرده ِ ِ تدفين مردگان که دست کم صد هزار سال ميان انسان ها سابقه دارد، از شيوع فساد جلوگيري و رنج مشاهده ي زوال عزيزان را از نزديکان دور مي کرده و در بسياري از اديان ، آييني مهم در عبور از زندگي دنيوي و ورود به دنياي ديگريا بازگشت به گردونه ي نـقـد زبـان ادبـيات خـارجـي دوره پـانزدهـم ، شـمـاره ٢١، ، پــايـيز و زمســتان ١٣٩١٣٩٧ و Necropolitics and the Diasporic Subject:From Sophocles’s Antigone to .