چکیده:
مضمون شعر سبک اصفهانی و هندی در نهایت دقّت، انتخابشده است و چون شعر سعدی و حافظ، انسان را به فکر کردن فرونمیبرد. چنین سبک شعری باارزشهای ادبی ایران تاریخی در دورههای خراسانی و عراقی سنخیّت ندارد، از سوی ادیبان و شاعران دوره بعد و نیز از سوی تذکرهنویسان مورد توجّه واقع نشد و در تذکرهها نوشتند از دهها هزار بیت صائب چند بیت او به دشواری انتخاب شد و همینکه تا امروز شعر بیدل برای استادان و دانشجویان ایرانی ناآشناست به شگفتی نامانوس شعر او برمیگردد. بدینجهت تحقیق حاضر تا حدودی میتواند تمایزها و تفاوتهای سبکهای اصفهانی و هندی و دو نماینده این دو سبک یعنی صائب و بیدل را روشن و مشخّص نماید. بر همین مبنا مقاله پیش رو با بررسی و تحلیل دو سبک مذکور، فرضیههای زیر را اثبات مینماید؛ اکثر منتقدان ادبی، سبک هندی و اصفهانی را یکی دانستهاند و وجوه مشترک فراوانی برای آنها ذکر کردهاند، امّا با اندکی درنگ میتوان دریافت که این دو سبک باوجود ویژگیهای مشترک فراوان، کاملا بر هم منطبق نیستند. توجّه به سه عنصر زبان، زمان و مکان در شعر صائب و بیدل نمایانگر تفاوتهای شعری این دو شاعر و اثبات همسانی سبکی آنهاست.
The theme of Isfahani and Hindi style poetry is ultimately selected, and since the poetry of Saadi and Hafez humorous people to think. Such a poetic style is unmatched by Iranian literary historians in the periods of Khorasani and Iraqi. It was not considered by the poets and poets of the later period, as well as by the dictators, and they wrote in the Tazkars, it was difficult to select from several tens of thousands of bits of Sa'eb. Today, Biddle's poetry is unfamiliar to Iranian professors and students, and returns to his unusual surprise in his poetry. Therefore, the present research can somehow clarify and distinguish the styles of Isfahan and Hindi and the two representatives of these two styles, Saeb and Biddle. On the same basis, the following article proves the following hypotheses by examining and analyzing the two abovementioned styles: most literary critics have considered the style of Hindi and Esfahani as one of them, and they have mentioned many common aspects, but with a little delay it can be seen that these two styles Despite abundant common features, they do not fit perfectly. Paying attention to the three elements of language, time and place in Saeb and Biddle's poetry reveal the poetic differences between these two poets and prove their style.
خلاصه ماشینی:
تحقيق حاضر تمايزها و تفاوت هاي سبک هندي را در شعر دو نمايندة برجستۀ آن ، صائب و بيدل ، تا حدودي نشان مي دهد و با بررسي و تحليل سبک هندي اثبات مي کند که بيشتر منتقدان ادبي سبک هندي و سبک اصفهاني را يکي دانسته و وجوه مشترک فراواني براي آن ها ذکر کرده اند؛ اما با اندکي درنگ درمي يابيم که اين دو سبک ، باوجود ويژگي هاي مشترک فراوان ، يکسان نيستند.
درست است که در تاريخ ادبيات و سبک شناسي شعر فارسي بيدل دهلوي را از شاعران سبک هندي به شمار آورده اند؛ اما يک جا قرار دادن او با صائب تبريزي و کليم کاشاني صحيح نيست ، مگر اينکه شيوة شاعري آنان را با تعبيرات «سبک اصفهاني » و «سبک هندي » فرق گذاريم .
يحيي کاردگر (١٣٩٠) نيز در مقالۀ «دوگانگي سبکي در سبک هندي » کوشيده است با مقايسۀ شعر دو شاعر برتر اين شيوه ، صائب و بيدل ، وجوه اشتراک و افتراق آن را تبيين کند و جلوه هاي گوناگون زبان فارسي را در دو قلمروي جغرافيايي ايران و هند به تصوير بکشاند.
اوج سبک اصفهاني البته در اين دوره بوده است که قدرت و سرمايه را نيز براي ترقي و تکامل در خدمت خود داشته است ؛ اما درواقع پيشينۀ بخش عمده اي از نوانديشي ها و نوآفريني هاي شعري را که به باريک بيني ، مضمون تراشي ، نازکخيالي و خلاقيت در معاني تعبير شده است ، پيش از شاعران دورة صفويه در شعر کمال الدين اسماعيل بن جمال الدين اصفهاني معروف به «خلاق المعاني » ميبينيم : شاعر نيمۀ دوم سدة ششم و نيمۀ نخست سدة هفتم که در ٦٣٥ق به دست مغول کشته شد (صفا، ١٣٦٤: ٢/ ٨٧٣).