چکیده:
: این مقاله اندیشۀ مولوی را از منظر معرفتشناسی مورد نقد و ارزیابی قرار میدهد. نویسندگان این مقاله بین دو مفهوم عقل در تاریخ اندیشۀ بشر تمایز قائل میشوند: عقل انتقادی و عقل استعلایی، و استدلال میکنند که عقل بهعنوان آموزۀ محوری در اندیشۀ مولوی نیز در این دو مفهوم متفاوت بهکار رفته است. منظور از عقل انتقادی، دفاع از عقلگرایی دربرابر مرجعیتگرایی و منظور از عقل استعلایی دفاع از عقلگرایی دربرابر تجربهگرایی است که درای دو شکل عرفانی و فلسفی است. محور اصلی پژوهش حاضر، با توجه به اینکه اساسیترین پرسش پیش روی بشریت در همۀ حوزههای معرفت این پرسش بوده و هست که نقش عقل در کشف حقیقت چیست، ما در پی آن خواهیم بود که بدانیم پاسخ مولوی به پرسش مزبور چیست و با پاسخهایی که دیگر اندیشمندان به این پرسش دادهاند چه تفاوتی دارد. هدف اصلی در این پژوهش این است که به روش تحلیل کیفی با تفکر در اشعار مولوی نشان داده شود که در مباحثۀ عقلگرایی دربرابر مرجعیتگرایی، مولوی از مرجعیتگرایی دفاع نموده اما جهتگیری کلی او دفاع از عقلگرایی است و از این نظر مولوی را باید از مهمترین مدافعان عقلگرایی انتقادی در تاریخ اندیشه دانست و در مباحثۀ عقلگرایی دربرابر تجربهگرایی، مولوی را باید از مهمترین مدافعان عقلگرایی استعلایی در تاریخ اندیشه بهحساب آورد.
خلاصه ماشینی:
com مقاله علمی پژوهشی است ؛ دریافت مقاله : ١٣٩٦/٤/١٧؛پذیرش مقاله : ١٣٩٦/١٠/٢٧ دوفصلنامه علمی، سال دهم ، شماره بیستم ، صفحات ٤٠-١٩ مقدمه : اگر آرمان مشترک بشریت را جست وجوی حقیقت تعریف کنیم میتوان گفت که اساسیترین پرسش پیش روی بشریت در همۀ حوزه های معرفت این پرسش بوده و هست که نقش عقل در کشف حقیقت چیست ؟ اندیشمندان زیادی در پی پاسخ به این پرسش بوده اند؛ یکی از بزرگ ترین اندیشمندان که سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد مولانا جلال الدین محمد بلخی معروف به مولوی، شاعر بزرگ پارسیگوی سدٔە هفتم هجری میباشد.
دورٔە میانه تجربه گرایی با مابعدالطبیعه گرایی ناسازگاری مینمود و بنابراین رو به خاموشی گرایید؛ برای مثال راسل در مورد لوکرتیوس ، مهم ترین پیرو اپیکور که فلسفۀ او را به نظم درآورده بود - این اشعار شبیه اشعار خیام بوده اند- میگوید: در آخرین روزهای جمهوری روم ، اندیشۀ آزاد باب شده بود و نظریه های اپیکوروس در میان مردم درس خوانده ، طرفدار داشت ، اما امپراطور آگوستوس ، دین و تقوای منسوخ و قدیمی را احیا کرد و درنتیجه اشعار لوکرتیوس از نظرها افتاد و تا زمان رنسانس بدین حال ماند.
٢. عقل گرایی انتقادی در اندیشۀ مولوی در بحث از افلاطون بیان داشتیم که وی در نظریۀ مثل ، از عقل گرایی استعلایی دفاع نمود و از آن به عنوان توجیه نظریۀ شاه فیلسوف استفاده نمود؛ نظریه ای که در فلسفۀ سیاسی از مرجعیت گرایی دفاع میکند.