چکیده:
این مقاله بهدنبال فهم نظاممند چرایی تنش در روابط آمریکا و ترکیه، از طریق ایجاد رابطه معنادار بین تحولات ساختاری در نظام بینالملل و تغییر در روابط هژمون در حال افول با یک قدرت منطقهای درحال ظهور در خاورمیانه است. فرضیه مقاله این است که بیثباتی در روابط آمریکا و ترکیه خروجی گذار از نظم آمریکایی پساجنگ سرد به بینظمی پساآمریکایی در ژئوپلیتیک خاورمیانه است. در واقع، تحول در موازنه قدرت بینالمللی موجب تغییر در برداشت رهبران ایالات متحده از نقش خاورمیانهای آمریکا و کاهش تعهدات راهبردی آن در شکلدهی به نظم ژئوپلیتیکی این منطقه شده است. تغییر در نقش خاورمیانهای آمریکا موجب تغییر در برداشت آنکارا از نقش خاورمیانهای ترکیه و پیگیری راهبردهای مستقل از متحدان غربی برای بازتعریف جایگاه خود بهعنوان قدرت منطقهای نظمساز شده است. بنابراین، برخورد نقشهای خاورمیانهای دو متحد سنتی در وضعیت گذار نظام بینالملل میتواند منطق تنش و بیثباتی در روابط آمریکا و ترکیه را تبیین کند. نظریه نقش، چارچوب نظری مقاله است که بر اساس آن تغییر نقش قدرت خارجی در یک منطقه منجر به ساختار اجتماعی متفاوت در نظم ژئوپلیتیکی آن منطقه و درنتیجه تغییر و تطبیق در نقش قدرتهای منطقهای میشود.
This article seeks to provide a systematic understanding of tension in US-Turkish relations by creating a link between structural changes in the international system and changes in a declining hegemon relationship with an emerging regional power in the Middle East. The hypothesis of the paper is that the instability in US-Turkish relations is the output of the transition from the post-Cold American order to the post-American disorder in the geopolitics of the Middle East. Indeed, the shift in the balance of international power has changed US leaders' perceptions of America's Middle East role and reduced its strategic commitment to shaping the region's geopolitical order. This has changed Ankara's perception of Turkey's Middle East role and pursuing independent strategies to redefine its status as an order-maker regional power. Therefore, the collision of Middle Eastern roles of the two traditional allies in the context of transition in international system can explain the logic of tension and instability in US-Turkish relations. Role theory is the theoretical framework of this paper upon which changing the role of exterior actor in a region results in a different social structure in the geopolitical order of that region and consequently change in the role of regional powers.
خلاصه ماشینی:
در واقع ، تحول در موازنه قدرت بين المللي موجب تغيير در برداشت رهبران ايالات متحده از نقش خاورميانه اي آمريکا و کاهش تعهدات راهبردي آن در شکل دهي به نظم ژئوپليتيکي اين منطقه شده است .
تلقي از نقش ترکيه به عنوان يک قدرت در حال ظهور منطقه اي با آمال هاي جهاني از سوي رهبران تجديدنظرطلب ترکيه در حالي به اولويت هاي راهبردي اين کشور شکل ميداد که نفوذ و هژموني آمريکا در عرصه بين المللي و به ويژه معادلات در حال تغيير خاورميانه روندي نزولي طي ميکرد.
در اين ميان ، واقعيت هاي تغيير در مناسبات قدرت بين المللي و اقتضائات تحول در محيط راهبردي خاورميانه به عاملي تعيين کننده در شکل دهي به منطق تغيير و تداوم در روابط معاصر آمريکا و ترکيه تبديل شده است .
از اين رو، فهم نظام مند فراز و نشيب هاي روابط معاصر آمريکا و ترکيه و تبيين متغيرهاي تأثيرگذار در شکل دهي به روابط دو کشور به ويژه در ژئوپليتيک در حال تغيير خاورميانه نيازمند نگاهي کلان به واقعيت هاي ساختاري نظام بين الملل و تحول در جايگاه و نقش جهاني و منطقه اي دو کشور در توزيع قدرت بين المللي است .
National Role Conception 112 فصلنامه مطالعات راهبردي، شماره ٨٥ پاييز ٩٨ در سال هاي اخير، به موازات تحول در ساختارها، واقعيت ها و ماهيت روابط واحدهاي سياسي در نظام بين الملل ، نظريه نقش نيز تکامل پيدا کرده و رويکردهاي جديدي در اين حوزه نظري مطرح شده است .