چکیده:
فعالیتهای مقاومتی وامانده ساز، همراه با پیشرفت سریع آمادگی جسمانی و عضلانی است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر فعالیت ستهای وامانده ساز و خوشهای بر نشانگرهای آسیب عضله قلبی است. مواد و روشها: 12 مرد فعال با میانگین سنی 25/ 2±20/ 23 سال داوطلبانه انتخاب شدند. دو نوع پروتکل تمرینی ستهای وامانده ساز و خوشهای با طرح پیشآزمون و پایش 30 دقیقه، چهار، 12 و 24 ساعت بعد، مجزا اجرا شدند. هر دو نوع پروتکل وامانده ساز و خوشهای شامل 9 حرکت با وزنه در دامنه شدت (RM 15-12) برابر و با حجمهای تمرینی مساوی بودند. یافتهها: میانگین ضربان قلب دور پایانی تمرین در هر دو شیوه تمرینی کاهش نشان داد که در ستهای خوشهای با اندازه اثر (67/ 0=d) این کاهش بارزتر بود (05/ 0 >P ). میزان درک فشار تنها در مرحله اول پایش تفاوت داشت که در شیوه ستهای وامانده ساز با اندازه اثر (59/ 3=d) بالاتر بود (05/ 0 >P ). میانگین تروپونین قلبی نوع I با حساسیت بالا (hscTnI) در پایش 24 ساعت بعد از مداخله در شیوه ستهای وامانده ساز با اندازه اثر (90/ 0=d) بزرگتری مشاهده شد (05/ 0 >P ). در تمامی مراحل پایش دو شیوه تمرینی (بهاستثنای پایش 24 ساعت بعد) مقدار پپتید ناتریوتیک نوع B (Nt-proBNP) قلبی بالاتر از سطوح پایه بود که اوج افزایش آن 4 ساعت بعد با اندازه اثر (35/ 1=d) در شیوه ستهای وامانده ساز مشاهده شد. نتیجهگیری: اجرای فعالیتهای مقاومتی وامانده ساز سطوح نشانگرهای زیستی آسیب عضله قلب را افزایش میدهد و امکان دارد دوره بازیافت 24 ساعته کافی نباشد.
resistance exercise to failure along with the rapid development of muscle and physical fitness. The purpose of the present study is to investigate effect of exercise to failure sets and cluster sets on biomarkers of cardiac injury. Methods: Twelve trained male athletes with a mean age of 23.20 ± 2.25 years were voluntarily selected. Two kinds of exercises’ concentric failure sets and cluster sets done separately with pre-test and 30 minutes, 4, 12 and 24 hours follow-up. Both failure sets and cluster sets include nine exercises with a weight in equal intensity zone (12-15RM) and training volumes. Result: in final cycling of exercise both protocols has shown decreased in mean heart rate, especially in cluster sets this decrease with high effect size (ES) (d = 0.99) was most obviously (P <0.05). Only in the first period of monitoring, perceived exertion level was different and which was higher in concentric failure sets ES (d = -3.59) (P <0.05). hscTnI mean after the intervention, at the 24 hours later monitoring showed large ES (d = 0.90) in failure sets (P <0.05). During all periods of two protocol follow up (with the exception of a 24-hour monitoring) a cardiac Nt-proBNP elevated above the baseline levels, which peaked 4 hours later monitoring with ES (d = 1.35) in failure sets. Conclusion: Performing resistance exercise to failure increases the biomarkers of cardiac injury levels and 24-hour recover period may not be sufficient.
خلاصه ماشینی:
بازنگری ساستر و همکاران (٢٠١٩) نشان میدهد در حقیقت پس از فعالیت های بدنی شدید و طولانی مدت اصطلاحا قلب دچار خستگی میشود و عملکرد آن کاهش مییابد که با افزایش سطوح غلظت سرمی نشانگرهای زیستی تروپونین قلبی I با حساسیت بالا (hscTnI)١و بخش ترمینال -N پیش ساز هورمون مغزی پپتید ناتریوتیک (Nt-proBNP)٢همراه است (٨).
آزمودنیها دو نوع پروتکل تمرینی را (جدول ١) به صورت دایره ای اجرا کردند که از الگوی عمودی یا دایره ای در اجرای هر دو شیوۀ ست های وامانده ساز و خوشه ای بهره گیری شده است .
پس از اتمام هر یک از پروتکل های تمرینی و مرحلۀ سرد کردن ، تقریبا به فاصلۀ ٣٠ دقیقه بعد از اتمام فعالیت ، فشار کلی تمرین با استفاده از مقیاس درک فشار (RPE)١بصری بورگ اندازه گیری شد؛ که توسط فوستر و همکاران (٢٠١٩) تأیید شده است (٢٠، ١٩).
در تمامی مراحل پایش بین دو شیوۀ تمرینی در میانگین Nt-proBNP قلبی تفاوت معناداری مشاهده نشد (٠٠٥ بحث و نتیجه گیری مطالعۀ حاضر با متعادل کردن شاخص حجم و شدت ، بین دو نوع شیوۀ فعالیت مقاومتی ست های وامانده ساز و خوشه ای سعی بر این داشت تا پاسخ های زیستی قلب را طی پایش ٢٤ ساعته مطالعه کند.
گارسیا و همکاران (٢٠١١) گزارش کردند که بعد از ست های وامانده ساز در دامنۀ شدت (RM ٨-١٠) میزان hscTnI بین پایش پنج دقیقه و یک ساعت بعد از فعالیت تغییرات معناداری نسبت به سطوح پایه ای دارد (٣١).