چکیده:
در این مقاله نقش، جایگاه، و ساختار مَثَل در اشعار قیصر امینپور نقد و بررسی میشود. روش در این پژوهش توصیفی ــ تحلیلی است و گردآوری دادهها بهشیوۀ کتابخانهای و مطالعۀ مجموعۀ اشعار قیصر امینپور انجام شده است. درادامه، ساختار مَثَلهای شعر امینپور در دو حوزۀ زبانی و ادبی تحلیل شده است. او مَثَلها را در چهار صورت مَثَلگونه، مَثَلآفرینی، دخلوتصرف در لفظ مَثَل، و مَثَلهایی با کاربرد دیگر (دخل و تصرف در معنا) بهکار برده است. امینپور برای آشناییزدایی کوشیده است که مَثَلها را با صنعت ادبی بیامیزد و جنبۀ ادبی آن را اعتلا ببخشد و ازمیان صناعات ادبی به تشبیه و متناقضنما بیشترین توجه را نشان داده است. مضمون همۀ مَثَلها اخلاق و تربیت است. درنگاه امینپور، مَثَل شگردی زبانی و ادبی است که هم از فرهنگ جامعه و زبان محاوره گرفته میشود و هم در ترکیب با عناصر زبانی و ادبی جنبۀ هنری میپذیرد و بهصورت کالایی فرهنگی با تغییر در ساختار و ماهیت به زبان مردم عوام برمیگردد. حاصل این تحول در ساختار و ماهیت رواج و گسترش ترکیبات و جملات متعددی از شعر امینپور درمیان مردم است.
The purpose of this research is to investigate the position and structure of proverbs in Qaisar Aminpour poetry. It is a descriptive and analytical research study, using library resources for data collection. Here, the structural features of proverbs in Qaisar Aminpour poetry are explained from two perspectives of language and literary. Aminpour uses proverbs in four functions; namely, proverbial phrases, proverb creation, manipulation with the term proverb and proverbs with different uses (manipulation in meaning). For defamiliarization, he tries to interweave proverbs with literary figures and enhance literary aspect. Among which similarity and paradox are generally received more attention.His proverbs often focus on ethics and education. For Aminpour, proverb is a figurative language and literary device owing its origin to social culture of ordinary language, while covering an artistic characteristic combined with literary and linguistic elements. As a cultural commodity, the proverb is about the language of common people changing its form and nature. Such transformation yields in spreading out different combinations and sentences of Aminpour’s poems across the community.
خلاصه ماشینی:
درمیان شاعران معاصر قیصر امین پـور کوشـیده اسـت بـا فرهنـگ عـام و مـردم جامعـه ارتباطی صمیمی برقرار کند و علاوه براین که از ضـرب المثـل هـای رایـج در اشـعارش بهـره گرفته است ، به زایش مََثـل هـا کمـک کـرده و هماننـد سـعدی طیـف فراوانـی از جمـلات سروده هایش به صورت مََثل در زبان مردم میچرخد؛ برای نمونه : «گـاهی چـه قـدر زود دیـر میشود».
٤. یافته ها: بررسی و تحلیل ساختار و کاربرد مََثل در شعر قیصر امین پور به طور کلی، میتوان گفت که بررسی مثل در اشعار یک شاعر متضمن تعامـل او بـا مـردم و فرهنگ عامه است .
١. عبارت های مََثل گونه : در شعر قیصر به عباراتی برمیخـوریم کـه مَ َثـل گونـه انـد، یعنی ضرب المثل نیستند و به صورت ترکیب و اصطلاح به کار رفته اند؛ بهتر است کـه آن را مثل گونه یا مثل واره بنامیم .
در ذیل به برخی از ترکیب های شعر امین پور اشاره میشود که یا به صورت مثـل درمیـان عامۀ مردم رایج شده اند یا قابلیت این تواتر را دارند و بالقوه مثل تلقی میشوند: ـ ناگهان چه قدر زود دیر میشود: اشاره به گذر سریع زمان دارد.
دهانم شد از بوی نام تو لبریز به هرکس که گل گفتم و گل شنیدم (امین پور ١٣٨٨: ٢٠٠) اگرچه «گل گفتن و گل شنیدن » ضرب المثل سائر درمیان عامۀ مردم است ، اما امین پـور در محور جانشینی گل را استعاره از معشوق گرفته و با حس آمیزی «دهانم شد از بـوی نـام تـو لبریز» کوشیده این مثل را برجسته کند و در مفهومی دیگر بـه کـارَ بـرَد کـه موجـب درنـگ هنری و شگفتی مخاطب شود.